فارس سرزمین تنوع­ قومی و گویشی

فارس سرزمین تنوع­ قومی و گویشی


عبدالنبی سلامی ابراز داشت: برای چاپ و گردآوری کتاب˝مجموعه کنجینه گویش شناسی فارس˝روش تحقیق، میدانی به شیوه حضوری را برگزیدم و برای گردآوری واژه واژه 72 گویشی که در هشت دفتر فراهم آمده،سفرهای متعددی (بیش از سی سفر) به نقاط مورد مطالعه در فارس انجام گرفته است. . . . به گزارش خبرگزاری پانا از فارس، عبدالنّبی سلامی (پورِِ دوان)،پژوهشگر ارشد مردمشناسی و مؤلف ده جلد کتاب در زمینه های مردمشناسی و گویش شناسی، اخیراً یازدهمین جلد از آثار خود را به جامعه فرهنگی ایران عرضه کرده است. با چاپ جلد هفتم از گنجینه گویش شناسی فارس که چون دیگر جلدهای این مجموعه، با همت نشر آثار و حمایت فرهنگستان زبان و ادب فارسی منتشر شده، فرصتی فراهم آمده است تا از طریق پایگاه اطلاع رسانی و روابط عمومی فرهنگ وارشاد فارس پای صحبت وی بنشینیم و از کم وکیف این مجموعه جویا شویم. پیش از پرداختن به محتوای این مجموعه، از دیگر آثارتان بگویید. غیر از مقاله های مختلفی که در زمینه های فرهنگِ مردم (فولکلور) و گویش های فارس نوشته ام، که بالغ بر بیست مقاله است، در سال 1370 نخستین کتابم به نام تاریخ و فرهنگ مردم دوان با همکاری دوست و هم ولایتی ام، دکتر عبد العلی لهسایی زاده، استاد جامعه شناسی دانشگاه شیراز، انتشارات اطلاعات، منتشر کرد. در سال 1381 کتاب دومم را به نام طب قدیم ایران، طب سنّتی دوان، نشر کازرونیه منتشر کرد. در همان سال کتاب فرهنگ گویش دوانی را نشر آثار فرهنگستان زبان و ادب فارسی روانه بازار کرد و در سال 1383 کتاب قصه های مردم کازرون که مرحوم محسن پزشکیان آن را گردآوری کرده بود، با نوشتن مقدمه ای مفصل و ویراستاری و فصل بندی قصه های آن، به کوشش اینجانب و توسط نشر کازرونیه به مدیریت دوست گرانقدرم، آقای عمادالدین شیخ الحکمایی منتشر شد. در سال پس از آن، این کتاب برگزیده کتاب سال فارس در زمینه ادبیات عامیانه شد. مجموعه گنجینه گویش شناسی فارس را از کی و چگونه آغاز کردید؟ در سال 1379 طرحی با نام بانک اطلاعات گویش شناسی ایران را به فرهنگستان ارائه کردم. در سال 80 این طرح در شورای فرهنگستان به تصویب رسید. گردآوری گویشهای فارس را خود برعهده گرفتم و پس از تدوین پرسشنامه های هجده گانه در موضوعات مختلف واژگانی، در تیرماه سال 81 اولین سفرم را به فارس و به قصد رفتن به شهرها و روستاها، آغاز کردم. در پایان سال 82، پس از نزدیک به دو سال گردآوری که از روستای خود (دوان) شروع نموده و به مرور حلقه تحقیقاتم را وسیعتر کرده بودم، به هجده گویش دست یافتم. تعداد واژه های پایه و عمومی که انتظار میرفت در تمامی گویشهای منطقه وجود داشته باشد، برای هر گویش 2300 واژه و 100 جمله در نظر گرفته شده بود که در همه گویشها به طور یکسان عمل می شد. در همین سال بنا به پیشنهاد جناب آقای دکتر حسن رضایی باغبیدی، معاون وقت گروه گویش شناسی فرهنگستان، نُه گویش نخست برای دفتر اول، در دستور کار حروف نگاری و تدوین قرار گرفت. که از جمله آنها میتوانم به گویشهای دوانی، دهله ای، عبدویی، کازرونی، کلانی (گونه لُری)، کنده ای، کوزَرگی، لری ممسنی و ماسرمی اشاره کنم. این جلد که نخستین جلد از مجموعه گنجینه گویش شناسی فارس است، در سال 83 به همت نشر آثار فرهنگستان چاپ، و به جامعه فرهنگی عرضه شد. در سال بعد با گردآوری و تدوین گویش های بنافی، پاپونی، دوسیرانی، ریچی، سُمغانی، کلانی (گونه تاجیکی)، گُرگَنایی/ گاکُشَکی، مُسقانی و نودانی که همگی جز بنافی، از مناطق کوهمره نودان و کوهمره سُرخی است، در دفتر دوم مجموعه گنجینه گویش شناسی فارس به چاپ رسید. که البته حدود 190 واژه به صورت افزوده در پایان جلد دوم به دفتر اول ودوم اضافه شد و به 2490 واژه رسید. همزمان با گردآوری گویشهای دیگرمناطق فارس، که دهستان به دهستان فراهم می شد در سالهای بعد جلدهای بعدی به چاپ رسید. در سال 85 دفتر سوم با گویشهای: بَلیانی، بیرُوکانی، حیاتی (دولت آبادی)، دادنجانی، لُردارنگانی، دُرونَکی/ مِهبودی، دژگاهی/ گُوری، کُرُشی و کُرونی. در سال 86 دفتر چهارم با گویشهای: اسیری، اَهِلی، تنگ کیشی، خُنجی، زاخُرویه ای، شورابی، قلاتی، کاریانی و گراشی/ زینَل آبادی. در سال 87 دفتر پنجم با گویشهای: اشکَنانی/ پاقلاتی، اِوَزی، بنارویه ای، بیخه ای شامل «بیرَمی بالادهی، کِریشکی، و چاه وَرزی»، فِداغی، فیشوَری، کوردِهی، گله داری و لاری. در سال 90 دفتر ششم با گویشهای: اِهوِه ای، باشتویه ای، بلوچی جویُمی چاه گونویی، دُرزی، دشتنی، لایزَنگانی و مزایجانی/ ساچونی. و در سال 93 دفتر هفتم با گویشهای: ارسنجانی، امیرسالاری، ایگی (ایجی)، خواجه جمالی، سرچاهانی، سیجیل آبادی/ خِرامه ای، غوری، مُنگی (مُنجی) و میاندهی. این نکته را هم باید یادآور شوم که در طول گردآوری، به واژه های جالبی برمیخوردم که به سادگی از کنار آنها نمی گذشتم و آنها را به مجموعه واژه های موضوع مربوطه اضافه می کردم. در نهایت در جلد هشتم کل این واژهها از 2600 هم گذشته است که بنا دارم کمبود واژه های هر جلد را تأمین کنم و در پایان جلد هشتم به عنوان افزوده ها لحاظ نمایم تا واژه های همه جلدها برابر شوند و کمبودی از نظر مقایسه واژه ها وجود نداشته باشد. با توجه به گویشهایی که برشمردید، نشان می دهد که در فارس تنوع گویش ها زیاد است. بله افزون بر گویشهایی که سابقه طولانی در این سرزمین دارند و باید آنها را بومی فارس نامید بازمانده زبانهای ایرانی، از شاخه جنوب غربی محسوب میشوند، گویشهای دیگری نیز در فارس وجود دارند که اغلب از شاخه شمال غربی هستند و در صده های گذشته به دلایل مختلف، از جمله اختلافات خویشی و محلی، خشکسالی، جا به جایی برای رسیدن به مراتع بهتر، جنگ و تبعیدهای حکومتی کوچیده و در فارس ساکن شده اند. گویشهای عبدویی، کلانی (تاجیکی)، کُرُشی، کُرونی، سیوندی و کُردشولی. از جمله این هاست. این گویشها جز کُرُشی که اصلاً بلوچی است و در نقاطی از فارس از جمله بالاده کازرون، چاه شورَک اسیر و کوپان گله دار، هر دو در شهرستان مُهر و لب اِشکنِ فداغ لارستان و روستای دیگری در دشت بیضای سپیدان پراکنده اند، بقیه از غرب به فارس آمده اند. کُرونی، گونه ای کردیست که احتمالاً از استان کرمانشاهان آمده و در نقاطی مثل روستای شیخی و خیرآباد و بهرام آباد کازرون، چهل چشمه شیراز و قوام آباد چیچکلو در دشت بیضای سپیدان مستقراند. عبدویی و کلانی که در همسایگی هم در کوهمره نودان ساکنند، گویا ریشه کُردی دارند. کُردشولی، نیز که در روستاهای چشمه رعنای اقلید و حسین آباد پاسارگاد زندگی میکنند و سیوندی که تنها گویش صاحب اسم جنس در فارس است، با تمام اختلافاتشان،ریشه لکی دارند و به لکی نزدیک اند. در مورد تنوع گویشها گفتید در مورد تنوع قومیت ها چطور. آیا در این مورد هم تنوع وجود دارد؟ بله. وجود گویشهای متنوع در یک سرزمین، گویای اقوام مختلف در آن سرزمین است. و فارس با این ویژگی، به حق سرزمین اقوام است، اقوامی که با تمام تفاوتهای فرهنگیشان، ایرانی اند و زیر لوای اتحاد، در کنار هم زندگی مسالمت آمیزی دارند. این را نیز باید گفت که در فارس افزونبر اقوام بزرگ فارس و لُر، دو قوم قشقایی و عرب هم حضور دارند که گرچه خاستگاه شان سرزمین های غیر ایرانیست، با وجود گویشهایشان که غیر ایرانیست اما سابقه حضورشان در فارس و تأثیرپذیریشان از فرهنگ ایرانی، اینک آنان نیز اقوامی ایرانی محسوب میشوند. هریک از اقوامی که برشمردیم از طایفه ها و تیره های مختلفی تشکیل شده اند که خود پژوهشی مفصل می طلبد. در این مختصر صرفاً از ایلات و عشایر بزرگ و کوچک پراکنده در فارس اشاره ای گذرا می پردازم. مثل طایفه های چهارگانه لُرهای ممسنی یعنی، جاوی (جاوید)، بَکِش (بَکاش)، رستم و دشمن زیاری درغرب و جنوب غربی فارس، کوهمره ای ها، که پیشتر در شش نقطه کوهستانی کازرون و شیراز و فیروزآباد بودند و امروزه در سه نقطه به نامه ای کوهمره نودان و کوهمره جروق در شهرستان کازرون و کوهمره سُرخی در شهرستان شیراز ساکن اند. همچنین قشقایی ها با شش طایفه بزرگ کشکولی، فارسی مدان، ششبلوکی، دره شوری (دره شولی)، خَلَج، عمله و طایفه های کوچکتر صفی خانی، رحیمی، گله زن، ایگدر، گهوا، کُرایی و بیات که امروزه کمتر مجتمع اند و مطرح. همچنین ایلات خمسه با پنج طایفه اینانلو، بهارلو، عرب، باصری و نفر. دیگر ایلها و طایفه های کوچک و پراکنده فارس عبارت اند از ایل لَشَنی (لاشانی) در آباده تَشک، مسلاری در منطقه خفر، طایفه گیشنی(جیشنی) در اطراف بختگان، طایفه چهارراهی در جنوب بوانات (در شهر کُرهای و اطراف آن)، قونقُریها در سیمکان جهرم و کوهکی ها درمیانه جهرم و لارستان، ساکن اند. افزون براین ها، چند گروه دیگر هم در فارس حضور دارند که چند قرن پیشتر به دلایل نامعلوم، از دو سمت شرق و غرب ایران به فارس آمده و ساکن شده اند. از اینها یکی کُرونیها هستند که ریشه ای کردی و لکی دارند و گویا از سمت کرمانشاه و ایلام آمده اند و در چهل چشمه شیراز و روستاهای شیخی و خیرآباد و بهرام آباد کازرون و قوام آباد چیچکلو در دشت بیضا ساکنند و، دیگری، کردشولی ها هستند که اینان نیز از سمت غرب به فارس آمده اند و در چشمه رعنای اقلید و حسین آباد پاسارگاد زندگی میکنند. گروه سوم که از جنوب شرق ومشخصاً از بلوچستان آمده اند، کُرُشها هستند.اینان که عمدتاً دامدارند و از دو سه دهه اخیر به کشاورزی هم روی آورده اند، در نقاط مختلف فارس از جمله بالاده و شور عبدالخانی و جدول ترکی کازرون و چاه شورک اسیر و کوپان گله دار و لب اشکن فداغ در لارستان و در دشت بیضا ساکن اند. گفتید که واژه ها موضوعیست. میتوانید موضوعاتی که در کتاب آمده بیان کنید؟ بله واژه ها در 17 موضوع گنجانده شده اند. این واژه ها دو دسته اند. دسته ای واژهه ایی هستند که به «واژههای پایه» موسوم اند که در تمامی زبانها وجود دارند و معمولاً در زبانشناسی از آنها برای پژوهشهای تطبیقی استفاده میشود و، دسته دیگر، واژهه ایی هستند که معمولاً در گویشهای مختلف فارس و شاید هر گویش دیگر ایرانی وجود دارند که در این مجموعه می توان آنها را «واژه های عمومی» نامید. اما موضوع هایی که در این مجموعه آمده عبارتاند از: اندامها، اجزا و وابسته های بدن انسان. ابزار کار، وسایل خانه و کانیها. آفتها، بیماریها و واژه های وابسته.بستگان، آشنایان و پیشه وران.معماری و اجزای ساختمان.پوشیدنی ها، زیورها و واژه های وابسته . گیاهان (درختان، گیاهان دارویی و غذایی) و خوراکیها. جانداران (حیوانات، پرندگان، حشرات) و موجودات خیالی. عناصر و موقعیت های جغرافیایی و پدیده های طبیعی. واحد سنجش (عدد، زمان، وزن). مزه ها و رنگ ها. ضمیرها (شخصی، مشترک، اشاره، مبهم). خصلت های انسانی و دیگر واژه های وابسته. واژه های متضاد (رودررو). فعل های لازم و متعدی. مصدرها و چند فعل وابسته به آنها. مصدرهای مرکب. از نحوه انتخاب جمله ها هم بگویید. این جمله ها صدگانه اند و از پرسشنامه ای که در گروه زبانها و گویشهای ایرانی فرهنگستان زبان و ادب فارسی تدوین شده بود با تغییراتی مناسب، انتخاب شده و در هر یک، نکته ای دستوری گنجانده شده است که برای بررسی ساخت صرفی و نحوی آنها ضرورت دارد. در این مجموعه از چه روش تحقیقی استفاده کرده اید؟ روش تحقیق، میدانی به شیوه حضوریست. برای گردآوری واژه واژه 72 گویشی که در هشت دفتر فراهم آمده، سفرهای متعددی (بیش از سی سفر) به نقاط مورد مطالعه در فارس صورت گرفته و در میان جمعی از پیران و جوانان، زنان و مردان و باسوادان و بیسوادان، در خانه ای از اهالی فرهنگ دوست حاضر شده و تک تک واژه ها و جمله ها، با نیت اخذ واژه های بکرتر و قدیمتر که امروزه کمتر بر زبان جوانان و حتی پیران جاریست، پرسیده شده و دریافت کرده و در همان حال، آوانویسی شده است. این را هم بگویم که از هر گویش، نمونه هایی از واژه ها و جمله ها و همینطور نمونه ای از قصه های عامیانه یا خاطرات افراد به همان گویش ضبط شده است. نکته قابل ذکر اینکه، کمتر اتفاق افتاده که اطلاعات این مجموعه از «فرد» اخذ شده باشد. در این صورت که گاهی به ناچار رخ داده، برای صحت و سقم اطلاعات گرفته شده، از افراد دیگر نیز پرسیده شده است. گفتید که این مجموعه جزو مصوبات شورای عالی فرهنگستان قرار دارد. آیا این طرح جز در استان فارس که تقریباً به اتمام رسیده، در استانهای دیگر کشور هم اجرا شده؟ خوشبختانه این طرح تقریباً در همان سالهای ابتدایی که دفترهای اول و دوم چاپ شد، پژوهشگران دیگری از جمله آقای دکتر حبیب برجیان با همین قالب، نُه گویش مرکزی در استان اصفهان را گردآوری کرد و به گروه زبانها و گویشهای ایرانی تحویل شده است که امید می رود به زودی به چاپ برسد. همچنین آقای دکتر قاسمی هشت گویش از گویشهای تاجیکی موجود در تاجیکستان را در همین قالب گردآوری کرده اند. آقای دکتر محمدمهدی اسماعیلی نیز شش گویش موجود در شهرستان نطنز را گردآوری کرده است که در سال 90 به چاپ رسید. آقای دکتر سبزعلیپور هم گویشهای تاتی خلخال را گردآوری کرده است و دو پژوهشگر کُرد، گویشهایی از زبان کردی اُورامی را گرد آورده اند. در استانهای مازندران و گیلان هم دیگر پژوهشگران آن دو دیار، تعداد قابل توجهی از گویشهای مازندرانی و گیلکی و تالشی را گردآوری کرده اند. دو دفتر گویشهای مازندرانی گردآوری و تدوین شده و به فرهنگستان تحویل شده است. باتوجه به این حجم از گردآمده ها، امروزه با کمال افتخار میگویم که این طرح، مورد حمایت فرهنگستان زبان و ادب فارسی قرار گرفته و الگویی شده است برای گردآوری زبانها و گویشهای ایرانی. این مجموعه را از کجا می شود تهیه کرد؟ تعدادی معدود از دوره هفت جلدی آن به کتابفروشی محمدی واقع در خیابان ملاصدرا سپرده شده است.علاقه مندان میتوانند به آنجا مراجعه نمایند. سخن دیگری مانده که بیان نشده باشد؟ آری. اینجانب ضمن اظهار خوشحالی از این اتفاق میمون، که زمینه ساز تهیه اطلس زبانهای ایرانی خواهد شد، از ریاست محترم فرهنگستان، جناب آقای دکتر حداد عادل و دبیر فرهنگستان، جناب آقای دکتر نصیری و اساتید معزز فرهنگستان، جناب آقای دکتر علی اشرف صادقی، جناب آقای دکتر رضایی باغ بیدی و جناب آقای دکتر محمد دبیرمقدم که از ابتدا تا کنون از این طرح حمایت همه جانبه کرده اند، صمیمانه سپاسگزار باشم. جا دارد که از همسر صبورم سرکار خانم مهرانگیز آبرَوش که در این مدت طولانیِ چهارده ساله، نهایت همکاری را برای آسودگی خیالم در سفرها و گردآوری و تدوین این مجموعه داشته و در نهایت لطف، خانه و خانواده را مدیریت کرده اند سپاس ویژه داشته باشم.

آدرس کوتاه :