آرمان، آفتاب یزد، ابتکار، اعتماد، افکار، اطلاعات، ایران، تفاهم، جام جم، جوان، جمهوری اسلامی، حمایت، خراسان، راه مردم، حمایت، روزان، رویش ملت، سیاست روز، شرق، شهروند، قانون، قدس، کیهان، مردم سالاری، وطن امروز و همشهری روزنامه هایی هستند که روزانه به آن ها پرداخته و سعی می کنیم گلچینی از بهترین ... گروه فرهنگی- امروزه رسانه ای نیست که فعالیت داشته باشد و به مقولات فرهنگی توجهی نکند. چه اینکه فرهنگ و رسانه دو روی یک سکه بوده و اصلاً نمی توان دم از کار رسانه ای زد ولی مقولات فرهنگی را نادیده گرفت. در این شرایط، یکی از مهمترین رسانه هایی که از قدیم الایام و به طور مدام، موضوعات فرهنگی را مورد بررسی قرار داده است، روزنامه ها بودند. تا جایی که بعید است تا امروز روزنامه منتشر شده باشد که هیچ بهره ای از فرهنگ نبرده باشد.به گزارش بولتن نیوز، در روزگار ما نیز روزنامه های موجود با گرایشات سیاسی و فکری گوناگون، دست به این کار زده و در قالب های مختلف، به مسائل فرهنگی می پردازند. اما نکته اینجاست که این همه تولیدات فرهنگی منتشر شده در روزنامه ها برای دیده شدن پا به این جهان گذاشته اند. به عبارت دیگر، مطلبی که دیده نشود گویی اصلاً تولید نشده است. اما آیا با حجم انبوه سایت ها و مجلات و روزنامه ها و رسانه های مختلف دیگری که وجود دارد، می توان به همه آن ها پرداخت و مطالب شان را از نظر گذراند؟ جواب معلوم است … آرمان/دعوتی از سوی تئاتر فجر نداشتم بهروز غریب پور چهره شناخته شده عرصه تئاتر که به عنوان مدیر کاخ سی و چهارمین جشنواره فیلم فجر منصوب شده است درباره دلایل پذیرفتن این مسئولیت توضیح داد. بهروز غریب پور نویسنده و کارگردان تئاتر که به تازگی به عنوان مدیر کاخ جشنواره سی و چهارمین فیلم فجر منصوب شده است درباره پذیرفتن این مسئولیت در حالی که به جشنواره تئاتر فجر هم نزدیک هستیم و اینکه چرا این وقت و انرژی را برای مسئولیت های تئاتری صرف نمی کند به مهر گفت: من پیش از انتصاب به عنوان مدیر کاخ جشنواره فیلم فجر تجارب بسیاری در حوزه مدیریت تئاتر داشتم. به عنوان نمونه علاوه بر طراحی و معماری فرهنگسرای بهمن و خانه هنرمندان ایران، خودم موسس این دو مکان بودم و همچنین مدیر اجرایی فرهنگسرای بهمن و نخستین مدیرعامل خانه هنرمندان ایران نیز بوده ام.
وی ادامه داد: باید عنوان کنم برای دعوت یک فرد به همکاری، جمعی باید تصمیم بگیرند که درباره جشنواره فیلم فجر این اتفاق افتاده و من با یک تصمیم جمعی دعوت به همکاری شدم بنابراین خودم نقشی در این روند نداشتم اما درباره تئاتر باید عنوان کنم که تا امروز این اتفاق برایم نیفتاده است. البته من سالیان سال جشنواره های متعددی در حوزه تئاتر عروسکی برگزار کردم که یکی از برجسته ترین آنها هفتمین دوره جشنواره تئاتر عروسکی بود که نه از نظر تعداد مخاطبان، نه عناوین و نه تعداد هنرمندان حضور یافته در این رویداد تا به امروز قابل رقابت نبوده است. غریب پور درباره حضور در جشنواره تئاتر فجر نیز توضیح داد: نه من تمایلی به حضور داشتم و نه دوستان از من برای همکاری دعوت کردند. درباره دعوتی که آقای حیدری دبیر جشنواره فیلم فجر از من به عنوان مدیر کاخ جشنواره داشت نیز باید عنوان کنم که آشنایی ما به زمانی که وی در حوزه تئاتر فعال بوده باز می گردد. حیدری از من خواست که تجربیاتم را در این زمینه به نمایش بگذارم و من نیز امیدوارم بتوانم پاسخ اعتماد او را به درستی بدهم. وی درباره انتقاداتی که نسبت به حضور اهالی تئاتر در سمت های مختلف این دوره از جشنواره فیلم فجر می شود، بیان کرد: ممکن است انتقاداتی درباره هر کدام از دوستان رخ بدهد اما فکر نمی کنم این انتقادات درباره من صادق باشد چون من تجربیات سینمایی بسیاری دارم. نخستین سینمای بعد از انقلاب را با عنوان «چاپلین» در میدان بهمن ساختم، نویسنده فیلم سینمایی «دونده» امیر نادری بودم که جزو نخستین فیلم های سینمایی مطرح بعد از انقلاب به شمار می رود. همچنین در زمینه تهیه کنندگی و کارگردانی سینما نیز تجربیات زیادی دارم. تالیفاتی نیز در حوزه سینما دارم و علاوه بر آن من موسس خانه هنرمندان و نخستین باشگاه فیلم مستند بوده ام، بنابراین انتقاداتی که این روزها درباره حضور تئاتری ها در عرصه سینما مطرح می شود، درباره من صدق نمی کند. کارگردان اپرای عروسکی «رستم و سهراب»، یادآور شد: امسال در جشن سالانه موسیقی به من جایزه ویژه موسیقی اهدا شد. ممکن است این سوال پیش بیاید که چرا به یک تئاتری جایزه موسیقی می دهند. کارهای هنری و مدیریتی من چندوجهی است و من چون اپرا کار می کنم جایزه موسیقی نیز به من تعلق گرفته است. غریب پور با اشاره به سابقه چندهزار ساله تئاتر، بیان کرد: درباره انتقاداتی که مطرح می شود، باید از این زاویه نگاه کرد که مثلا سابقه فلان فرد در مدیریت، سابقه مناسبی بوده و آن فرد مدیر لایقی بوده است یا خیر بنابراین نباید به سمت فعلی منصوب شود. پرداختن به این نکته که فرد مورد نظر از تئاتر به سینما آمده یا بالعکس، روش درستی نیست. در هر صورت این گذشته فرد است که باید بررسی شود و این نکته مورد توجه قرار گیرد که آیا او از لحاظ مدیریتی شایسته است یا خیر. به نظرم انتقاداتی که مطرح می شود بیشتر نوعی جوسازی است. وی در پایان صحبت هایش بیان کرد: معتقدم حرکتی که دوستان در جشنواره فیلم فجر انجام داده اند و بیشتر از افراد تئاتری در پست های مختلف بهره گرفتند، باید مدیران تئاتری را متوجه کارهای گذشته خود کند. به این مفهوم که «آب در کوزه و ما تشنه لبان می گردیم». البته صحبت های من به این معنی نیست که اداره کل هنرهای نمایشی از من دعوت به همکاری کند و من از اینکه تا به حال در اداره تئاتر سمتی نداشته ام، هیچ گلایه ای ندارم. آرمان/جسمم غزل است روحم نیمایی محمدعلی بهمنی با توجه به آنکه بیشتر در وادی غزل قدم برداشته ام معتقدم درکی که با آن می شود غزل متفاوتی گفت ریشه در خود نیما دارد. من در یکی از شعر هایم به این موضوع اشاره دارم و می گویم: جسمم غزل است اما روحم همه نیمایی است/ در آینه تلفیق این چهره تماشایی است/ تن خو به قفس دارد زان زاده پرواز است/ آن ماهی تنگاب و این ماهی دریایی است... نیمای بزرگ در گفتارش می گوید من رودخانه ای هستم که از همه جای آن می شود رفع تشنگی کرد. فرزندان غزل که هم تهمت تمام شدن را پذیرفته بودند و هم رودخانه ای مثل نیما در دست داشتند، هوشمندانه با ظرف غزل خود از این رودخانه رفع تشنگی کردند و موفق شدند. خیلی از عزیزان برجسته در شعر ما مثل زنده یاد آتشی، نادر نادرپور، فریدون مشیری، اسماعیل خوئی، نصرت رحمانی و... همه غزل هایی دارند که برگرفته از همان گفتار نیماست. اما کسی که واقعا توانست این قضیه را کامل انتقال دهد منوچهر نیستانی بود. به باور من او نخستین کسی بود که توانست شرحی بر این چرا بنویسد. گویی شعرش شرحی بود بر اینکه چرا غزل باید باشد و چرا باید از رودخانه نیما رفع تشنگی کرد.
به تشخیص من این کارستان اول بار توسط نیستانی انجام شد. به باور من شعر صدایی است که شاعر هوشمندانه می شنود و حس می کند باید آن را بنویسد. اگر شاعر شکل شعر را تعیین کند دیگر نمی توانیم اسم چیزی را که نوشته شعر بگذاریم. من شعری دارم که در آن سروده ام: «تن خو به قفس دارد زان زاده پرواز است/ آن ماهی تنگاب و این ماهی دریایی است.» عده ای معتقدند این خود گواه گیر افتادن محمدعلی بهمنی در قفس غزل است. با این وجود اما من بر این باورم که شعر در هر شکلش دست و پا را می بندد. این جمله مثل اعترافی است که گاهی انسان در خلوت از خودش دارد. منتها زمانی هست که انسان به هر دلیلی این کار را می کند اما اگر آن دلیل مطرح نباشد، انسان هیچ گاه متوجه ماجرا نمی شود. من مخالف هجوم به غزل بودم چرا که وقتی این اتفاق می افتاد و می گفتند غزل مرده خود نشانه این بود که هیچ کدام از منتقدان با غزل روزگار آشنا نیستند و هنوز دارند به غزل هایی می اندیشند که خود غزل سرایان معاصر از آنها فرار می کنند. به همین دلیل من همیشه نگران بودم و به همین خاطر گفتم: اینک آن طفل گریزان دبستان غزل/ بازگشتست غریبانه به دامان غزل/ عرصه خالی است چنان شامگه بعد از کوچ، چه گذشتست به مردان و به میدان غزل/ چتر نیماست به سر دارد و می باید لیک!/ عطشی می کشدش از پی باران غزل... بنابراین گفتم می شود از زیر چتر نیما غزل گفت. صحبت اینجاست که شعر من هم به یک شکل دارد گذشته تخریب شده غزل را (نه گذشته غزل را که آن پشتوانه نسل های آینده هم خواهد بود چرا که بزرگان گویی هنوز هم معاصرند) مورد نظر قرار می دهد. درباره شاعری که نتوانسته از رودخانه نیما و شگفتی های بعد از او بهره ببرد می توانیم بگوییم غزل گفتن مضر است با این وجود اما نمی توانیم غزل را نفی کنیم. مگر ما در شعر آزاد و نیمایی کار ضعیف یا کاری که خواندنش آزار دهنده باشد کم داریم؟ با این وجود آیا ممکن است بخواهیم شعر نیمایی و آزاد را نفی کنیم. شاعر با خودش مشکلی دارد که هر وقت گرفتار بحرانی شده گمان می کند شعر هم دچار بحران است. در حالی که اصلا اینگونه نیست؛ شعر یک انرژی زنده است که چه نگرانش باشی، چه نه و چه بخواهی به آن خدمت کنی و چه نه، از انرژی خود بهره خواهد برد. گویی ریسمانی است که یک سرش دست گذشته و یک سرش دست آینده است. ما در جایی زندگی می کنیم که دلشوره پاره شدن این ریسمان را داریم. با این حال شعر زندگی خود را در هر شکلی ارائه داده و ادامه می دهد. این ایراد خود ماست که یا نمی توانیم از این شعر بهره خوب ببریم یا دلشور و دلواپس خودمان هستیم و فکر می کنیم حق داریم برای شعر هم دلواپس باشیم. این دلواپسی به شعر هیچ ارتباطی ندارد. خود هنر یک موجود زنده است که می تواند از خودش دفاع کند. ممکن است متوجه نشویم اما بار ها شده که دیده ایم اتفاقی در هنر افتاده و دارد ما را به آن سو می کشد. یاد نیما که سال هاست از رودخانه شعرش جرعه برمی داریم بخیر. آرمان/غایبان فیلم اولی جشنواره فیلم فجر روز شنبه محمد حیدری دبیر سی و چهارمین جشنواره فیلم فجر در نخستین نشست خبری این جشنواره، به اعلام فهرست یازده فیلم راه یافته به بخش نگاه نو این دوره از جشنواره فیلم فجر پرداخت. به گزارش سوره سینما، او در این نشست با اشاره به اینکه 34 فیلم متقاضی حضور در این بخش بوده اند، از یازده فیلم ایستاده در غبار (محمدحسین مهدویان)، جشن تولد (عباس لاجوردی)، خانه ای در خیابان چهل ویکم (حمید رضا قربانی)، ابد و یک روز (سعید روستایی)، برادرم خسرو (احسان بیگلری)، لاک قرمز (سیدجمال سیدحاتمی)، خماری (داریوش غذبانی)، من (سهیل بیرقی)، گیتی (سعید مددی)، پل خواب (اکتای براهنی) و متولد65 (مجیدتوکلی) به عنوان فیلم های نهایی بخش نگاه نو جشنواره نام برد. البته حیدری در این نشست به این موضوع نیز اشاره کرد که از میان 34 فیلمی که فرم حضور در این بخش را پر کرده بودند، 4 اثر نتواسنتند نسخه آماده شده ای را به دبیرخانه جشنواره ارسال کنند در نتیجه فقط 30 اثر مورد بازبینی قرار گرفته است، پس با این حساب 19 فیلم از کارگردانان فیلم اولی وجود دارد که با وجود آماده شدن نتوانستند جایی در فهرست نهایی نامزدهای این بخش داشته باشند. در این گزارش نگاهی به مهم ترین فیلم هایی داریم که با وجود برخورداری از تیمی سرشناس در کنار کارگردان کار اولی آن، باز هم نتوانستند به این بخش راه یابند.
سینما نیمکت محمد رحمانیان امسال به سراغ نخستین تجربه سینمایی خود آمده است و آن را «سینما نیمکت» نامیده است؛ نامی که شبیه یکی از سریال هایی است که پیش از این خود او برای شبمه اول سیما ساخته بود و «نیمکت» نام داشت. جالب آن که این فیلم سینمایی که در آن ترکیب همیشگی گروه بازیگران محمد رحمانیان که شامل علی عمرانی، مهتاب نصیرپور، هومن برق نورد و اشکان خطیبی ایفای نقش کرده اند، از جمله آثاری است که نتوانسته جایی در فهرست نهایی بخش نگاه نو سی و چهارمین جشنواره فیلم فجر داشته باشد و براساس عرف جشنواره فیلم فجر طبعا جایی هم در بخش سودای سیمرغ نخواهد داشت، چرا که ظاهرا از کیفیت لازم برای حضور در بین فیلم اولی ها هم برخوردار نبوده است. آبجی شاید یکی از عجیب ترین اتفاقات این دوره از جشنواره فیلم فجر، راه نیافتن فیلم سینمایی «آبجی» به بخش نگاه نو جشنواره است. فیلمی که محمدحسین قاسمی تهیه کننده فیلم موفق «شیار 143» تهیه کنندگی آن را برعهده دارد و بسیاری فکر می کردند با توجه به داستان این فیلم و بازیگران مطرحی که در آن حضور دارند، یکی از شانس های اصلی حضور در بخش نگاه نو جشنواره سی و چهارم فجر باشد. شنیدن راه نیافتن این فیلم به بخش نهایی جشنوراه واکنش محمدحسین قاسمی تهیهکننده آن و مرجان اشرفی زاده کارگردان این فیلم سینمایی را درپی داشته است. قاسمی در گفت و گویی با سینماپرس گفته است: «از اینکه فیلم سینمایی «آبجی» که به زعم بسیاری از صاحب نظران سینمای ایران اثری خوب و قابل تأمل از آب درآمده در فهرست فیلم های راه یافته به جشنواره حضور ندارد متعجبم!»فیلم سینمایی «آبجی» نخستین تجربه سینمایی مرجان اشرفی زاده در مقام کارگردان است که پیش از این سابقه تولید چندین تله فیلم موفق را در کارنامه داشت و داستان آن درباره مادر و دختری است که سالیان سال است کنارهم زندگی می کنند ولی به خاطر وقوع حوادثی شرایطی پیش می آید که زمینه ساز جدا شدن این مادر و دختر می شود. گلاب آدینه، معصومه قاسمی پور، پانته آ پناهی ها، حمیدرضا آذرنگ و شیرین یزدان بخش بازیگران اصلی این پروژه سینمایی هستند که با راه نیافتن به بخش نگاه نو جشنواره امسال یکی از اصلی ترین جاماندگان این بخش است. ماحی فیلم سینمایی «ماحی» یکی دیگر از فیلم های متقاضی حضور در بخش نگاه نو جشنواره است که نتوانست به این بخش راه یابد. «ماحی» نام نخستین تجربه سینمایی داوود خیام است که تهیه کنندگی آن برعهده جواد نوروزبیگی است و داستان آن بین سال های 91 تا 92 می گذرد که روایتگر شرایط شخصیت زن فیلم به نام «ماحی» است و این شرایط بازگوکننده معنای کلمه ماحی بوده که از آن به محو کننده یا نابود کننده یاد می شود. حضور بازیگران سرشناسی چون آنا نعمتی، مهران احمدی و همایون ارشادی در کنار حضور تهیه کننده با نفوذی چون جواد نوروزبیگی «ماحی» تبدیل به یکی از جدی ترین گزینه های راهیابی به بخش نگاه نو جشنواره می کرد. فرضیه ای که در نشست خبری دبیر جشنواره فیلم فجر، غلط از آب درآمد و «ماحی» را وارد فهرست جاماندگان از این بخش کرد. در سکوت ترکیب فاطمه معتمدآریا، سعید پورصمیمی، احترام برومند، ویشکا آسایش و پانته آپناهی ها آنقدر قابل توجه هست که وقتی خبردار شوید، نخستین تجربه همکاری این بازیگران در نخستین فیلم سینمایی ژرژ هاشم زاده نتوانسته نظر هیات انتخاب جشنواره سی و چهارم را به خود جلب کند. ژرژ هاشم زاده پیش از این بیشتر به عنوان دستیار کارگردان و برنامه ریز در سینما شناخته می شد.
جاودانگی فیلم سینمایی «جاودانگی» یکی دیگر از فیلم اولی های امسال بود که کارگردانی آن برعهده مهدی فردقادری است و آن هم نتوانست به بخش نگاه نو جشنواره راه پیدا کند و با این اتفاق دومین فیلم جواد نوروزبیگی تهیه کننده با نفوذ این سال های سینمای ایران در جشنواره امسال نتوانست به بخش نگاه نو راه پیدا کند. این فیلم سینمایی که در قالب یک سکانس پلان 150 دقیقه ای تولید شده است، از بازیگرانی چون آنانعمتی، فقیه سلطانی، علی رضااستادی، مارال فرجاد، سودابه بیضایی و اتابک نادری را بهره برده است و قرار بود نخستین تجربه سینمایی مهدی فردقادری پس از ده سال کارگردانی در عرضه فیلم کوتاه باشد. کارواجار آناهید آباد دستیارکارگردان شناخته شده سینمای ایران، پس از سال ها حضور در سینما برای نخستین بار پشت دوربین رفت تا فیلم خودش را بسازد. فیلمی که موضوعی اجتماعی دارد و روایتگر داستان زنی است که به خاطر اتهام قتل شوهرش در حال فرار است و برای حفظ دخترش تلاش می کنند. آباد برای ساخت این فیلم به ارمنستان رفته بود و تمام بازیگران فیلمش را با توجه به حال و هوایی که داشت از میان بازیگران ارمنی انتخاب کرد ولی با این همه نخستین ساخته سینمایی او نتوانست نظر هیات انتخاب سی و چهارمین جشنواره فیلم فجر را به خود جلب کند. سمفونی تولد یکی از ناشناخته ترین فیلم های این لیست، «سمفونی تولد» به کارگردانی محمد پرویزی است. البته پرویزی به اندازه نخستین تجربه سینمایی اش برای اهالی سینما ناشناخته نیست. او که فیلمهای کوتاه و داستانی زیادی در کارنامه کاری اش دارد چند دوره متوالی کارگردان مراسم اختتامیه جشنواره فیلم فجر بوده است. تاکنون خبر خاصی از این فیلم رسانه ای نشده است و تنها اعلام شده که صابر ابر و لیلا زارع بازیگران اصلی این فیلم سینمایی هستند ولی می توان این فیلم را نیز جز یکی از فیلم اولی های مهمی دانست که نتوانست جایی در بخش نگاه نو جشنواره فجر اسمال داشته باشد. ستاره های سینما در نگاه نو ستاره های سینما با بازی در فیلم کارگردانان بخش نگاه نو خواهان درخشش در جشنواره سی و چهارم فیلم فجر هستند. به گزارش باشگاه خبرنگاران جوان؛ چند سالی است بخش نگاه جزو مهم ترین بخش های سینما محسوب می شود و موفقیت فیلمسازان این بخش باعث شده دیگر عوامل مطرح سینما از جمله بازیگران تمایل زیادی برای حضور در این بخش نشان دهند. با اعلام اسامی بخش نگاه نو سی و چهارمین جشنواره بین المللی فیلم فجر در نشست خبری روز گذشته، به بررسی عملکرد بازیگران و آمار حضور آنها در این بخش پرداختیم که از این میان سارا بهرامی در دو فیلم سینمایی «خانه ای در خیابان چهل و یکم» و «گیتا» بیشترین آمار بازی در فیلم اولی ها را دارد. پیمان معادی: پیمان معادی بعد از فیلم «ملبورن» و حضور در چند فیلم خارجی تصمیم دارد این بار با فیلم «ابد و یک روز» در بخش نگاه نو حاضر شود و به نظر می رسد نقشی متفاوت در این فیلم بازی کرده است.
شهاب حسینی: شهاب حسینی دیگر ستاره سینما با بازی در نقش خسرو حضوری چشم گیر در میان فیلم اولی ها دارد. فیلم «برادرم خسرو» از جمله فیلم هایی است که در کنار شهاب حسینی، هنگامه قاضیانی هم نقش آفرینی می کند و ناصر هاشمی بعد از چند سال دوباره در کنار ستاره های سینما قرار گرفته است. ساعد سهیلی: با اینکه در میان اسامی فیلم «پل خواب» ستاره های سینما دیده نمی شود اما بازیگرانی دارد که تاکنون به نوع خود بازی خیره کننده ای داشته اند از جمله ساعد سهیلی که می توان نمونه بازی خوب او را در فیلم «چند متر مکعب عشق» دید. مهناز افشار و علی مصفا: مهناز افشار و علی مصفا در فیلم «خانه ای در خیابان چهل و یکم» از دیگر ستاره های سینما هستند که در جمع بازیگران فیلم اولی حضور دارند و تقابل این دونفر می تواند جالب باشد. مریلا زارعی: مریلا زارعی با بازی خیره کننده و موفق در «شیار 143» نوبت به این رسید که در یک فیلم اولی بازی کند. فیلمی که در سکوت خبری تولید شد و از مدت ها قبل تولید خود را به پایان رسانده است. پانته آ پناهی ها: پانته آ پناهی ها که چند سالی را در تئاتر گذرانده به محض ورود به سینما حضور موفقی داشت و امسال نیز چند فیلم برای جشنواره فجر دارد. فیلم «لاک قرمز» که جزو فیلم اولی ها قرار گرفت از جمله نقش آفرینی های این بازیگر است. اما در کنار این بازیگر، احتمال این وجود دارد که پردیس احمدیه بازیگر نوجوان فیلم در میان شگفتی سازان جای گیرد. لیلا حاتمی: لیلا حاتمی هم در کنار همسرش به فهرست فیلم اولی ها اضافه شده اما نه مقابل هم، بلکه حاتمی در فیلم سینمایی «من» با ظاهری متفاوت نقش مقابل امیر جدیدی دیگر بازیگر فیلم را بازی کرده است. آرمان/جشنواره فیلم فجر، مخاطبان باهوشی دارد جشنواره فیلم فجر مخاطبان باهوشی دارد و اگر قرار باشد فیلمی بسازم، حتماً اول روی پرده های سینمای ایران اکران می کنم. اکبر عالمی مستندساز پیشکسوت که ساخت برنامه های مختلفی در حوزه سینما را تجربه کرده است، در گفت وگو با باشگاه خبرنگاران جوان؛ درباره سی و چهارمین جشنواره بین المللی فیلم فجر گفت: سینمای ما مخاطبان باهوشی دارد و هر فیلمی که خوب باشد، مورد استقبال حیرت آوری در این جشنواره قرار می گیرد. وی ادامه داد: من اگر قرار باشد فیلم سینمایی بسازم، حتماً نخستین بار آن را بر پرده سینمای ایران اکران می کنم. عالمی با اشاره به سینمای هنر و تجربه و اینکه استعدادهای جوانی در این بخش حضور دارند، افزود: ما باید سینمای هنر و تجربه را جدی بگیریم و همراه استعدادهای جوانی که خلاقیت های قابل تحسینی دارند، در این بخش آثار حیرت آوری که ماندگار هستند، تولید شوند. به همین دلیل سینمای هنر و تجربه را نباید دست کم بگیریم. آرمان/خسرو شکیبایی نمادی از سینمای ایران است طراح پوستر سی و چهارمین دوره جشنواره فیلم فجر معتقد است که خسرو شکیبایی به عنوان یکی از نمادهای سینمای ایران بعد از انقلاب اسلامی شناخته می شود.
به گزارش ایرنا، مجید برزگر درباره همکاری خود برای طراحی پوستر جشنواره فیلم فجر افزود: در ایده های اولیه به این نتیجه رسیدیم که چرا هیچگاه از چهره بازیگران سینما یا پلانی از یک فیلم مهم سینمای ایران در پوسترهای جشنواره استفاده نشده است. در حالی که در جشنواره های سینمایی معتبر جهان مانند جشنواره کن یا ونیز، از چنین ایده ای برای طراحی پوستر اصلی جشنواره استفاده می کنند. طراح پوستر سی و چهارمین جشنواره فیلم فجر عنوان کرد: آنقدر چهره سینمایی و صحنه های مهم در فیلم های سینمایی داریم که می توانند دستمایه پوستر باشد و بدعت جدیدی را در طراحی پوستر ایجاد کنند. به همین دلیل برای طراحی پوستر در همان ابتدا به چهره مرحوم خسرو شکیبایی رسیدم. وی با اشاره به متفاوت بودن شخصیت خسرو شکیبایی بیان کرد: شکیبایی یکی از نمادهای سینمای بعد از انقلاب است که شخصیتی محبوب، معتدل، نجیب و مهربان داشت و در واقع همه ویژگی های سینمای ایران در این بازیگر وجود دارد. برزگر درباره انتخاب تصویر خسرو شکیبایی برای پوستر توضیح داد: نمی خواستم تصویری از شکیبایی را انتخاب کنیم که یادآور فیلم خاصی باشد بنابراین از کار کردن عکس پرهیز کردیم و تصمیم گرفتم که باید از چهره او براساس طراحی نقاشی صورت گیرد. وی افزود: بعد از مشورت با چند نفر از دوستان نقاش براساس تبحر و تجربه، بزرگمهر حسین پور را برای نقاشی این چهره انتخاب کردیم و سفارش کار را به او دادم. روزی که با حسین پور درباره این ایده صحبت کردم به او گفتم ممکن است ایده ما قبول نشود؛ اما تمام انرژی خود را روی این کار بگذار و بهترین کاری را که می شود بکش. کارگردان فیلم «پرویز» در ادامه گفت: قرار شد نیمه تنه ای از مرحوم شکیبایی نقاشی شود که شالی به گردن دارد و به دوربین خیره شده است. حسین پور همین طرح را کشید و البته لباس خاصی تن شکیابیی کرد. زمانی که نقاشی تمام شد به نظرم آنقدر جذاب و هیجان انگیز شده بود که به عنوان گرافیست به این نتیجه رسیدم که نیاز نیست کار اضافه ای برروی آن شود. بنابراین با ساده ترین شکل ممکن اطلاعات جشنواره امسال را علاوه بر زمینه بافتی به شکل سیمرغ به آن اضافه کردم. طراح پوستر سی و چهارمین جشنواره فیلم فجر با اشاره به استفاده از عکس شکیبایی برای نقاشی چهره اش یادآور شد: برای آنکه چهره شکیبایی به خوبی اجرا شود، مجبور بودیم از یکی از عکس های او استفاده کنیم. این شد که از امیر عابدی، عکاس شناخته شده سینمای ایران خواستم که عکسی در اختیار ما بگذارد. او هم یکی از عکس های فیلم«درد مشترک» به کارگردانی یاسمین ملک نصر را در اختیار ما قرار داد. برزگر با تاکید بر اینکه احتمالا ایده این پوستر موافقان و مخالفانی خواهد داشت گفت: به نظرم پوستر امسال جشنواره، یک پوستر کاملا ایرانی است که بسیار سینمای ایران را به واسطه چهره ای که همه دوستش داشتیم و هنوز داریم یادآوری می کند. مطمئنم این پوستر یکی از متفاوت ترین پوسترهایی است که جشنواره فیلم فجر به خودش دیده است البته منظورم این نیست که الزاما بهترین پوستر است. طراح پوستر فیلم«پریدن از ارتفاع کم» در ادامه توضیح داد: محمد حیدری ریسک کرد که این پوستر را به عنوان پوستر اصلی جشنواره فیلم فجر امسال انتخاب کرد. ما تمام تلاشمان را کردیم تا در نهایت سادگی پوستری طراحی کنیم که هر فردی با دیدنش به یاد سینما بیفتد. پوستری که نیاز به رمز گشایی خاصی نداشته باشد. برزگر با بیان اینکه بزرگمهر حسین پور سهم عظیمی در اجرای این ایده داشته است افزود: مهتاب کرامتی هم در اجرای این پوستر به ما مشاوره دادند و ایده هایش را با ما مطرح کردند. وی بیان کرد: امیدوارم در حقیقت این منظر به پوستر نگاه شود که تلاش شد یکی از اسطوره های سینمای ایران به عنوان موضوع پوستر اصلی سی و چهارمین دوره جشنواره فیلم فجر انتخاب شود تا فراتر از آن برویم و سینمای ایران را بدین شکل نشان دهیم. ابتکار/«رضا چایچی» در گفت وگو با «ابتکار» از جریان های روز شعری می گوید: ساده نویسی یا ساده انگاری؟ امیرحسین بریمانی: رضا چایچی از شاعران مطرح جریان شعر دهه هفتاد است که برخلاف برخی از آوانگاردهای دهه هفتادی، با ورود به دهه هشتاد به دام تکرار نمی افتد و همینطور نسبت به جریان های تثبیت شده و الگوهای برساخته دیگر شاعران بی اعتنا می ماند و به پیش روی در شعر دست می زند. نخستین اشعار رضا چایچی در سال 66 با مقدمه ای از گلشیری در مجله ای به چاپ می رسد و بعد آن نخستین مجموعه اش را به نام "بی چتر و بی چراغ" در دهه هفتاد به انتشار می رساند. تاثیرات رضا چایچی در فرم کوتاه نویسی پس از یک دهه به الگو و جریانی تثبیت شده بدل می گردد که با این اتفاق، چایچی تغییر رویه داده و به بلند نویسی روی می آورد. همچنین با چاپ "پس مسافر کشتی شدیم" در سال 92 توسط نشر چشمه، به چنین رویکردی تداوم داده و چنانکه خود اشاره می کند منظومه دیگری نیز در دست چاپ دارد. تاکید رضا چایچی در چیستیِ بن مایه های شعر، آشنایی زدایی است. آشنایی زدایی برای نخستین بار توسط شکلوسفکی، فرمالیست روسی در دهه بیست میلادی به حیات پا می گذارد. ابژه های جهان واقعی که به چشم سوژه انسانی آشنا می آیند، پس از فرآیند آشنایی زدایی، از نو نگریسته خواهند شد و مورد توجهی قرار خواهند گرفت که چنین امری تنها در هنر به وقوع خواهد پیوست. بانی پیاده سازی هدفمند چنین رویکردی در شعر کوتاه را باید رضا چایچی دانست. در این گفتگو رضا چایچی حول همین مبحث و همچنین اتفاقات بعدی ای که بر سر کوتاه نویسی در دهه هشتاد می افتد، سخن گفته است.
تمایل به بلند نویسی چگونه ایجاد شد؟ در مجموعه «بی چتر و بی چراغ» در سال های دهه شصت، اشعار غالبا دارای ساخت کوتاه هستند و هرچه جلوتر می رویم خصوصا در «بوی اندام سیب» چندین شعر بلند به چشم می خورد تا اینکه به منظومه «پس مسافر کشتی شدیم» می رسیم که یک شعر بلند است. بله مجموعه اول من اکثرا شعرهای کوتاه را در بر می گیرد و حتی گاهی اوقات اشعار سه سطری و چهار سطری در آن موجود است. فکر می کنم این فُرمی ست که تا پیش از من کمتر به آن توجه شده و یا اگر هم به آن شاعری توجه کرده، بصورت جدی آن را پیگیری نکرده است . به لحاظ کمی، همانطور که اشاره کردید در دو مجموعه اول من، کارهای کوتاه فضای کلی مجموعه ها را شکل داده اند و نخستین بار در کتاب "بر این تپه ی کوچک از صدای هیچ پرنده ای خبری نیست" اشعار بلند به چشم می خورد . سپس در کتاب " بوی اندام سیب "اشعار بلند بر کوتاه غلبه دارد. رفته رفته به شعر بلند توجه بیشتری کردم تا اینکه نهایتا شعر بلند به خوی شاعری من پیوست و به منظومه "پس مسافر کشتی شدم" منتهی شد. همچنان هم دارم بر فرم بلند نویسی کار می کنم و منظومه دیگری در دست چاپ دارم که قسمتی از آن در مجله سوگواران ژولیده منتشر شده است. فرآیند درونی تبدیل رضا چایچی کوتاه نویس به بلند نویس چگونه بود؟ پتانسیل های شعر کوتاه نسبت به شعر بلند چگونه است؟ در شعر کوتاه نمی توان افق وسیعی را ترسیم کرد زیرا برش کوچکی از نگرش شاعر به هستی را منعکس می کند. ولی در شعر بلند، انگار از پلکانی بالا می روی و به منظره وسیعی دست می یابی که فضاهای گوناگون را در بر می گیرد که چنین منظری در شعر کوتاه قابل بیان نیست. به طور کلی مسئله بیان دیدگاه ها و عواطف گوناگون است که مرا به بلند نویسی وا داشت. اشعار کوتاه شما در دهه شصت و هفتاد، یک نوآوری فُرمی محسوب می شدند اما در دهه هشتاد، کوتاه نویسی به یک فرم رایج مبدل می گردد که واکنش شما نسبت به این تثبیت شدگی، فاصله گرفتن است چون دقیقا در همین زمان است که به سمت بلند نویسی روی آورده اید. چنین رویکرد یک تمهید عمدی بوده تا جایگاه آوانگارد بودن خود را حفظ کنید یا اینکه ناخواسته به بلند نویسی مجاب شده اید؟ تا حدی کلیشه شدن یک فُرم آدم را بیزار می کند. بله متاسفانه اگر چه چنین روندی در جامعه جاری است اما از آنجا که نگاه من همواره معطوف به درون و دنیای خودم بوده است ،کمتر این عوامل بیرونی بر من اثر گذاشته است . بنابر این چنین تغییری را بیشتر زاده ی خواسته هاو تحولات درونی خود می دانم و همچنین افزایش قابلیت هایی که با گذشت زمان بدست آورده ام. من برای شعر بلند بسیار تلاش کردم و احساس می کنم نوشتن شعر بلند سخت تر است چون شاعر می باید همواره در اوج باشد؛ همانطور که در چند سطر یک شعر کوتاه می باید در اوج باشد. شعر بلند، یک آزمایش برای توانایی های شاعر است. در شعر بلند باید از بسیاری چیزها پرهیز کرد. پرهیز از غلتیدن به دامن نثر و حفظ عناصر مهم شعر مثل تخیل و شهود و ایجاد تکنیک های بدیع . البته تمام این صحبت ها به معنای آن نیست که دیگر به سمت شعر کوتاه نمی روم . بسیاری از سطور و تصاویر اشعار شما، بصورت کلیشه ای شده در اشعار ساده نویسان امروزی دیده می شود. من همواره سعی داشتم فُرم ها را خودم کشف کنم و از دستآوردهای دیگران استفاده نکنم و موضوعی که شما اشاره می کنید آفت شعر امروز است. من عناصر شعر کوتاه را خودم کشف کردم و به امضای خودم در شعر کوتاه دست یافتم و با تمام احترام به بزرگان شعر قبل از خود تمایلی به پیروی از نگاه یاسبک آنها نداشتم و شاید یکی از دلایل استقلال شعر من همین پرهیز از دست آورد گذشتگان بود. کوششم از ابتدا این بود که زبان و نگاه مستقل و تمهیدات خودم را بسازم و بیافرینم و همین عناصر است که به شعر شاعری هویت می بخشد .
البته تنها آفت شعر امروز را نمی توان بدیع نبودن دانست. من فکر می کنم باید میان ساده نویسی و کوتاه نویسی تمایز ایجاد کرد چراکه در اشعار کوتاه شما، ساده انگاری به چشم نمی خورد بلکه در همان چند سطر کوتاه هم می توان عناصر مختلفی دید. به نظر شما ساده نویسی، کژروی ای در کوتاه نوشتن نیست؟ یا اینکه می تواند به نوبه خود جایگاهی داشته باشد؟ به عقید من ساده نویسی در شعر بحث دیگری است و ربطی به کوتاه و بلندی شعر ندارد . شعر اگر هم ساده نوشته بشود باید باز از نوعی پیچیدگی بر خوردار باشد، آثار ژاک پره ور شاعر فرانسوی از همین ویژگی برخوردار است .شعری که بدنبال آوردن مفاهیم دم دستی به ساده ترین شکل ممکن است، برای من قابل قبول نیست . شاعر باید صاحب نگاه و نگرش خاص خودبه جهان و هستی باشد با تسلط، زبان ویژه خود را بیافریند، زبانی که با زبان دیگر شاعران به کلی متفاوت و متمایز است . می توان سهراب سپهری را مثال زد که زبان و نگرش مخصوص به خود را داشته است یا همینطور فروغ فرخزاد و شاملو و همچنین اخوان ثالث با اینکه زبانش وامدار زبان خراسانی ست، باز هم جهان خود را تعریف می کند. هر شاعر بزرگی در جهان معاصر، دارای سبک و امضای شخصی ست. شاعران باید نوع تخیل متفاوتی داشته باشند و از همه مهم تر شهود و درک متفاوت از هستی ست که زبان خاص شاعر را خلق می کند. ستاره و درخت اشعار فروغ با ستاره و درخت جهان واقعی تفاوت دارد! جنس باران در شعر سپهری با جنس باران در جهان عینی تفاوت دارد. شعر باید مخاطب را از جهان عینی به جهان دیگری ببرد. لذت شعر، ناشی از کشف عناصر و روابط بین عناصر در جهان تصویر شده است . پس ساده نویسی اجرا شده امروز را می توان نوعی ساده انگاری در شعر تلقی کرد و همینطور ماندن در پوسته واقعیت؟ شعر باید با جهان عینی فاصله داشته باشد. آنچه که به شاعر هویت می دهد ایجاد همین تفاوت ها و فاصله هاست . همچنین جهان شعری شاعر امروزی، باید با تمام جهان های تصویر شده در اشعار دیگر شاعران نیز تفاوت داشته باشد. نکته مهم در ادبیات امروز همین رسالت است تفرد و ساختن دنیایی شخصی هنرمند. چیزی که در ادبیات کلاسیک مرسوم نبود . زبان در قابی قرار داشت و همگان کم و بیش از آن بهره می بردند و موتیف ها و مضامین نیز از پیش مهیا و آماده بود .حال هر شاعری که ماهرانه تر به تمهیدات شعر کهن اشراف داشت و دنیای معنویش عمیق تر بود ماندگار می شد مثل حافظ و خیام مثل مولوی و نظامی . اما وضع ادبیات در جهان امروز کاملا متفاوت است . بنابراین وقتی شما خیل شاعرانی می بینید که مثل هم می نویسنددچار حیرت می شوید و اگر شعر یکی دو دهه قبل را به درستی بخوانید در می یابید که بسیاری از تصاویر و عناصر شعر ایشان نیز برگرفته از زبان و نگاه شاعران قبلی است . البته من مخالف ارج گذاری به سنت ها نیستم وتاثیر پذیری ازشاعران قبل چه شاعران کلاسیک چه شاعران دهه های پیش .اتفاقا فکر می کنم از سنت ها می توان به بهترین نحو استفاده کرد؛ همان چیزی که تی اس الیوت بدان اصرار می کند. الیوت از اسطوره ها، فرهنگ مسیحیت و ادبیات کلاسیک اروپا نهایت بهره را برای خلق آثار خود می برد،اما در آنها دخل و تصرف می کند و جهانی بدیع و تازه می سازد. شاعران بزرگ، همه جهان و زبان خودشان را آفریدند. تاثیر پذیرفتن مثبت است اما تاثیرات را باید درونی کرد و این با تقلید کردن تفاوت دارد. کار شاعر، گریز از تکرار است و حتی گریز از تصاویر و مولفه هایی که خودش ابداع کرده است. شعر پیچیده است که می تواند زیبا باشد چون در شعر پیچیده می توان دنیایی کشف کردکه لایه ها و سطوح عمیق دارد. هیچ آدم عاقلی نمی گوید شعر پیچیده خوب نیست. نباید منتقدان ما آسان گیر باشند. ساده نویسی یک بار مصرف، تک معنایی و تک خطی ست. شعر ماندگاررا می توان بارها خواند و هربار چیز جدیدی کشف کرد. در سینما، فیلم کوتاه را مقدماتی برای رسیدن به فیلم بلند می دانند. این امر را در شعر هم می توان تعمیم داد؟ یعنی اینکه شعر کوتاه سکوی پرتابی برای سرودن شعر بلند باشد. می تواند اینطور هم باشد اما نباید مقایسه کرد. همانطور که شعر کوتاه بد و خوب داریم، شعر بلند بد و خوب نیز داریم. همانطور که رباعیات خیام دارای پتانسیل و پیچیدگی ها و رمز و راز های خود است، شعر کوتاه هم می تواند بسیار تاثیرگذارباشد و رمز و رازهای خودش را داشته باشد . عمق معنا آنچنان ربطی به تعداد سطور ندارد. شعر ساده ای که حامل یک معنای ساده باشد تاثیر گذار نیست و به سرعت فراموش خواهد شد. شعر قدرتمند، لایه های پنهانی دارد که کشف آنها باعث لذت بردن از آثار می شود.
زبان به عنوان ماده خام فرم دهی به یک قطعه شعر محسوب می گردد. حال به کار گیری بیش از اندازه از زبان و طبیعتا فرم، می تواند تبدیل به یک ضعف شعر گردد؟ اساسا زیاده روی در زبان معنی دارد؟ پیش رویِ بیش از اندازه در زبان به پافشاری بر تعقل مندی در شعر منجر می شود.مقصودم این است که شاعر نبایدبا تکیه بر تئوری، زبانی برای بیان اشعارش انتخاب کند . گمان می کنم بهتر است بجای دو دوتا چهارتا کردن وتکیه بر خرد، بر شهود تکیه کنیم. شاعر از شهود استفاده می کند و خرد را پشت عواطف پنهان می کند. عنصر مهم شعر تخیل و احساسات و شهوداست. اساس شعر بر تخیل مندی است و ارتباطی به وزن و ملزومات دیگر ندارد. به کار گیری خرد در شعر، غلبه تئوری بر شعریت است. صرفا با به هم ریزی نحو و ساختار زبانی، شعر نجات نمی یابد. نوشتن شعر بلند یا منظومه یک ریسک کردن است چراکه گاه نوعی منظومه ستیزی یا بهتر بگویم پرهیز از عنصر روایت میان منتقدان به گوش می رسد. آیا چهارچوب ها و عناصر درام به کلی نباید وارد شعر شوند یا اینکه باید میان روایت در داستان و شعر تمایز قائل شویم؟ شخصیت پردازی که در داستان تعریف شده است، نباید عینا در شعر پیاده شود البته این عقیده من است .اما اینکه به کلی روایت را کنار بگذاریم، من فکر می کنم ممکن نیست. روایت بخشی از زندگی و هستی امروزی ست و خواه ناخواه شعر نیز نوعی از آن را به کار می گیرد. در شعر می توان لحن های متفاوتی برای کاراکترها استفاده کرد اما نه همان طور که در داستان و رمان مرسوم است . این تفاوت لحن ها نیز باید به شعریت رسیده باشند، چیزی که در داستان ممکن نیست. تبعیت از لحن مثلا یک شخص کوچه بازاری در لحن گفتار چنین کاراکتری در شعر، پیچیده تر از داستان است و همانطور که گفتم می باید تفاوتی با شخصیت تیپیکال او در جهان واقعی داشته باشد. این یکی از سختی های شعر بلند است. ابتکار/دکتر حسن بلخاری، دبیر جشنواره فیلم 180 ثانیه ای بانک پاسارگاد: تجلیل از 24 برگزیده جشنواره فیلم 180 ثانیه ای بانک پاسارگاد در روز 26 دی دکتر حسن بلخاری، دبیر جشنواره فیلم 180ثانیه ای بانک پاسارگاد، از برگزاری مراسم اختتامه نخستین جشنواره فیلم 180 ثانیه ای این بانک در روز 26 دی ماه سال جاری در مرکز همایش های برج میلاد خبر داد .
به گزارش روابط عمومی بانک پاسارگاد، دکتر حسن بلخاری، در یک نشست خبری، در سخنانی با بیان این نکته که حدود 30 سال است که شرکت ها و سازمان های بزرگ دنیا به مسوولیت های اجتماعی خود توجه ویژه ای نشان می دهند، اظهار داشت: امروزه شرکت های رتبه سنج در معیارهای رتبه دهی خود علاوه بر مسایل اقتصادی، به فعالیت های شرکت ها و موسسات در امور فرهنگی و اجتماعی نیز توجه ای دارند و این موضوعات در رتبه بندی آن ها موثر است.وی با اشاره به این نکته که بانک پاسارگاد هم به حوزه مسوولیت های اجتماعی اعتقاد راسخی دارد، گفت: بنده از سال 89 به این مجموعه وارد شده ام و نخستین کار هم در حوزه سرمایه گذاری این بانک در حوزه فیلم، فیلم سینمایی جدایی نادر از سیمین بود که تنها فیلم برنده جایزه اسکار در کشور به حساب می آید.دکتر بلخاری با تاکید بر این نکته که بانک پاسارگاد در همه ابعاد از فیلم و سینما تا کتاب و دانشگاه، مسوولیت های خود را انجام داده است، خاطرنشان کرد: این بانک تاکنون در فیلم های سینمایی چون "جدایی نادر از سیمین"، "طبقه حساس"، "بهمن"، "ملبورن" و "من دیه گو مارادونا هستم"، سرمایه گذاری کرده است.وی اعلام کرد که بانک پاسارگاد در جهت حمایت از صنعت سینمای کشور، برای سرمایه گذاری در فیلمنامه های خوب و موفق دیگر هم آمادگی کامل دارد.دبیر جشنواره فیلم 180 ثانیه ای با تاکید بر این نکته که این جشنواره با هدف حمایت از جوانان راه اندازی شده است، ادامه داد: اگر خلاقیت در کنار امکانات مادی و لجستیکی قرار نگیرد، نمی تواند به فعلیت برسد و در همین راستا، بانک پاسارگاد حمایت از فیلم های کوتاه و ایده ها را در دستور کار خود قرار داده است.وی تاکید کرد: استقبال از این جشنواره به حدی بود که مسوولان بانک پاسارگاد را تشویق کرد که این جشنواره را دائمی کنند، به همین دلیل در شورای فرهنگی بانک تصویب شد که جشنواره مذکور هر دو سال یک بار برگزار شود.دکتر بلخاری با اشاره به این نکته که از همین حالا آماده دریافت فیلم ها و ایده های علاقمندان برای جشنواره دو سال آینده هستیم، گفت: اگر جوانان مورد حمایت قرار گیرند، به کارگردان های بزرگی در کشور تبدیل خواهند شد و این جشنواره نبوغ سرشار جوانان این مرز و بوم را در بخش هنر و سینما نشان داد.وی برگزاری این جشنواره را اقدامی مقدس در جهت کشف خلاقیت های وسیع جوانان کشور خواند و اظهار امیدواری کرد که بانک پاسارگاد در شناساندن این خلاقیت ها به جامعه موفق باشد.دبیر جشنواره فیلم 180 ثانیه ای پاسارگاد اظهار داشت: امیدواریم با افزایش حمایت ها و سرمایه گذاری ها این موج را وسیع تر کنیم و استعدادهای زیادی را به جامعه هنری کشور معرفی کنیم.دکتر بلخاری از تشکیل بنیاد فرهنگی و هنری بانک پاسارگاد در آینده ای نزدیک خبر داد و گفت: بخش عمده ای از مقدمات راه اندازی این بنیاد، از جمله اخذ مجوزها انجام شده است و تاسیس آن به بانک اجازه خواهد داد تا اقدامات حمایتی خود را در بخش فرهنگ و هنر در سطح وسیع تری به انجام برساند.وی اضافه کرد: در سال آینده دانشکده هنر و معماری خاتم هم راه اندازی خواهد شد که در این دانشکده امکان ادامه تحصیل برگزیدگان جشنواره فیلم 180 ثانیه ای و همچنین بهره گیری از استعدادهای این مرز و بوم فراهم خواهد شد. ابتکار/مدیر کاخ جشنواره فیلم فجر چه تدارکی می بیند؟ مدیر کاخ جشنواره سی و چهارم فیلم فجر گفت: با تلاش هایی که صورت گرفته است احساس می کنیم سی و چهارمین دوره جشنواره فیلم فجر بدون ضعف های پیشین برگزار خواهد شد. بهروز غریب پور که حکم مدیریت او در کاخ جشنواره فیلم فجر از سوی محمد حیدری (دبیر جشنواره) دوازدهم دی ماه صادر شد، درباره جزئیات کاری خود در کاخ جشنواره گفت: از مدت ها قبل بحث حضور من به عنوان مدیر کاخ جشنواره با آقای حیدری مطرح شد و ایشان به این نتیجه رسید که من می توانم در این سمت فعالیت کنم. در این راستا آنچه در سال های قبل در کاخ جشنواره انجام شده بود را مرور کردم و متوجه شدم به هر حال کاستی هایی وجود داشته است.
او با تاکید بر این که این یک گام بزرگ است که به سبک و سیاق همه جشنواره های دنیا، قلب تپنده جشنواره در کاخ جشنواره با نظم باشد، ادامه داد: کاخ جشنواره محل حضور هنرمندان، شخصیت ها، منتقدان و چهره های ویژه است و نکته مهم این است که از بدو ورود این میهمانان تا آخرین لحظه حضورشان در کاخ جشنواره شرایطی وجود داشته باشد که آن ها احساس کنند در یک محیط کاملا فرهنگی حضور دارند. آن ها باید احساس کنند در جشنواره ای هستند که هم گستردگی ملی دارد و هم گستردگی بین المللی. چون اگرچه بخش بین المللی از ملی جدا شده است اما به هر حال میهمانان خارجی در بخش ملی جشنواره حضور خواهند داشت. وی خاطرنشان کرد: در واقع انتخاب برج میلاد به عنوان کاخ جشنواره نیز برای تمرکز بر همین موضوع صورت گرفته تا به جشنواره شانیت داده شود. غریب پور در ادامه افزود: جشنواره فیلم فجر کنداکتوری دارد که نمی توان از آن عدول کرد. نمایش به موقع فیلم ها، حضور درست و به موقع میهمانان از جمله مواردی است که باید به درستی اجرا شود. ضمن اینکه اعمال مدیریت همه جانبه بر مبنای درست عمل کردن برنامه ای است که تدوین شده است. با این توضیح تصور می کنم با توجه به تجربیات مدیریتی خود این عمل خیلی دشوار نباشد و با توجه به پیگیری هایی که مدت هاست با حساسیت انجام می دهیم تا همه چیز به درستی انجام شود شرایط به گونه ای پیش رود که آقای حیدری از این انتخاب خود پشیمان نشود. او در پاسخ به اینکه چه طرح ها و کاستی هایی را در بررسی های خود از دوره های گذشته جشنواره مد نظر دارد تا برای برطرف شدن آن ها اقدام کند اظهار کرد: ازدحام، شیوه تشریفات و نوع حضور تیم های خبری از جمله مواردی بوده که در دوره های گذشته گاهی باعث بروز ضعف ها و کاستی هایی شده است. این موارد بررسی شده و در کنار افرادی که پیش از این فعالیت می کردند آسیب شناسی کرده ام و تلاش می کنیم مشکلات پیشین تکرار نشود.او ضمن خسته نباشید گفتن به گروه های قبلی که در کاخ جشنواره برای سامان دادن کارها حضور داشتند گفت: ما وظیفه داریم کاستی های آگاهانه یا ناآگاهانه دوره های قبل را برطرف کنیم. بهروز غریب پور همچنین درباره اینکه آیا برنامه ویژه ای برای اهالی رسانه که در کاخ جشنواره حضور دارند قرار است طرح ریزی شود گفت: تمام تلاش خود را می کنیم تا بستر مناسبی برای انجام بهتر کارهای خبری برای اهالی رسانه فراهم شود. در این باره جایگاه ویژه ای برای اهالی رسانه ، شبکه های تلویزیونی و حتی شبکه های مجازی درنظر گرفته شده است. ما به دنبال این هستیم تا بستر بهتری را فراهم کنیم که ارباب جراید در جایگاه درستی کار خود را انجام داده و درواقع توجه ویژه ای برای بهتر میزبانی کردن از آن ها صورت گرفته است. این کارگردان تئاتر که به زودی اپرای عروسکی حافظ را به صحنه می برد با تاکید بر اینکه به این ترتیب با همکاری مسئولان برج میلاد شرایطی فراهم شده است که احساس می کنیم این دوره از جشنواره بدون ضعف های پیشین برگزار می شود در پاسخ به اینکه انتصاب او به عنوان مدیر کاخ جشنواره پیش از هر چیز سابقه برجسته تئاتری او را به یاد می آورد توضیح داد: من فکر می کنم در جشنواره فیلم فجر یک مدیر بینابینی هستم چرا که علاوه بر فعالیت در تئاتر کارگردان، فیلم نامه نویس و تهیه کننده سینما بوده ام. اگر مروری به چند فیلم داشته باشید می بینید که فیلم نامه نویس فیلم دونده بهروز غریب پور بوده است. تهیه کننده فیلم زینت بهروز غریب پور بوده و نویسنده و کارگردان فیلم تنبل قهرمان نیز بهروز غریب پور بوده است. وی افزود: به این ترتیب من هم در سینما نقش فعال داشته ام هم در تئاتر. با این حال معتقدم نباید به طور مطلق تقسیم بندی میان تئاتر و سینما انجام شود چون در اینجا مساله مهم مدیریت است. آنجایی می توان به سابقه تئاتری یک نفر ایراد وارد کرد که به جای فیلم در جشنواره تئاتر نشان داده شود. اما اگر فیلمی به شکل آبرومند و با کیفیت نمایش داده شود مهم نیست چه کسی این کار را انجام داده همان طور که وظیفه اصلی دبیر جشنواره هرچه بهتر برگزار کردن آن است. نکته مهم این است که امتیازات مدیریتی وجود داشته باشد.
غریب پور در پایان درباره اینکه اعلام شده بود اپرای عروسکی مولوی را در بهمن ماه به صحنه می برد و آیا این اجرا با جشنواره فیلم فجر همزمان می شود یا خیر، گفت: زمانی که بحث حضور من در کاخ جشنواره فراهم شد برای اینکه تداخلی میان این دو پیش نیاید زمان اجرای اپرای مولوی را که قرار بود تا آخر بهمن ماه باشد تغییر دادم و اجرای این اپرای عروسکی دهم بهمن ماه به پایان می رسد تا از روز یازدهم بتوانم در کاخ جشنواره حضور داشته باشم. اعتماد/از مجوز های جعلی تا کتاب های مانده در ارشاد اعتماد|در هفته اخیر مسوولان دولتی از جمله سیدعباس صالحی، معاون فرهنگی وزارت ارشاد درباره مصایبی که بر یار مهربان می رود اظهارنظر کردند. یکی از مسائلی که معمولا ناشران و نویسندگان از آن گلایه دارند روند بررسی کتاب در وزارت ارشاد است و از بازه طولانی زمانی که کتاب های شان در این اداره سیر می کنند شکایت دارند، گرچه مسوولان این وزارتخانه و اداره کتاب می گویند که روند بررسی کتاب ها بسیار کوتاه شده است، اما همچنان برخی گلایه ها پابرجاست. سیدعباس صالحی، معاون فرهنگی ارشاد در مورد بررسی کتاب ها در این اداره حرف زده و گفته کتاب هایی که به ارشاد می روند معمولا کمتر از یک ماه مجوزشان صادر می شود. او البته از مساله دیگری هم حرف زده است؛ اینکه نمایشگاه کتاب و مکان برگزاری آن هنوز در هاله ای از ابهام است. از سوی دیگر غلامرضا امیرخانی، معاون کتابخانه ملی هم درباره صدور فیپای جعلی برای کتاب ها صحبت کرده و خبر از تحت کنترل درآوردن فیپای جعلی در کشور داده است. تهیه اطلاعات کتاب شناختی لازم برای شناسایی و بازیابی یک کتاب بر مبنای ضوابط و استانداردهای بین المللی قبل از انتشار، فهرست نویسی پیش از انتشار یا فیپا نام دارد که از سوی کتابخانه ملی ایران صادر می شود. اما در این میان مواردی هم از صدور فیپای جعلی که منجر به صدور مجوز نشر هم شده باشد وجود دارد که غلامرضا امیرخانی، معاون کتابخانه ملی ایران به مهر گفته است صدور فیپای جعلی برای کتاب ها در کشور تحت کنترل در آمده است.
چندی پیش اداره کل پردازش و سازماندهی اسناد و کتابخانه ملی ایران در اطلاعیه ای نسبت به استفاده ناشران از فیپای جعلی هشدار داده و موکدا خواستار آن شده بود که ناشران سراسر کشور از درج فیپای جعلی و شماره های غیرواقعی که تحت عنوان «شماره کتاب شناسی ملی ایران» باب شده است، خودداری کنند. سازمان اسناد و کتابخانه ملی ایران، این اقدام را از مصادیق جعل دانسته و اعلام کرده که در صورت مشاهده چنین مواردی، آنها را از طریق مبادی قانونی پیگیری می کند. معاون کتابخانه ملی در این مورد با جزییات بیشتری حرف زده و گفته است که در گذشته برخی ناشران دولتی با ما در این خصوص همکاری نمی کردند و برای کتاب های شان فیپا نمی گرفتند. برخی ناشرانی هم که در برخی شهرستان ها فعالیت می کنند، خودشان فیپاهایی را تولید می کردند که همان فیپای جعلی است. برخی دیگر هم فیپایی را که برای کتاب خاصی از ما می گرفتند، روی کتابی دیگر می گذاشتند. بر اساس آخرین پیگیری هایی که در اداره کل پردازش کتابخانه ملی صورت گرفت، صدور این قبیل فیپاها خیلی کم شده است. به گفته او در حال حاضر فیپای کتاب های تجدید چاپی در کمتر از پنج روز و به طور میانگین در سه روز و برای کتاب های چاپ اول هم در حدود 10 روز صادر می شود. اما سیدعباس صالحی، معاون فرهنگی وزارت ارشاد که ١٢ دی در کتابفروشی نشر مرکز با اهالی کتاب و نشر دیدار داشت درباره اعلام نظر رییس سازمان فرهنگی و هنری شهرداری تهران در خصوص مکان پیشنهادی مجموعه شهرداری تهران به وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی برای برگزاری نمایشگاه کتاب تهران گفته است که تا این لحظه و حداقل تا یک ساعت پیش نامه آقای قالیباف به آقای جنتی در این خصوص به ما نرسیده بود و هر زمان که این نامه را دریافت کردیم به صورت رسمی در این خصوص پاسخ خواهیم داد. او همچنین درباره زمان روند صدور مجوز هم گفته است که به طور ماهیانه گزارش هایی را از اداره کتاب اخذ می کنیم که هم از نظر زمان رسیدگی به تقاضاها و هم نوع مواجهه با تقاضاها، یک ساماندهی اساسی صورت گرفته باشد که چنانچه کتابی مجوز کامل گرفته، به سرعت منتشر شود یا اگر مشروط است، شروط آن به ناشر یا ناشر- مولف اعلام شود یا اگر تصمیم بر عدم صدور مجوز است، این تصمیم فورا به متقاضی اعلام شود. به گفته معاون فرهنگی ارشاد متوسط زمان ارزیابی و رسیدگی به کتاب ها کمتر از یک ماه است البته مواردی هم می تواند پروسه را طولانی کند و این مربوط به جاهایی است که کتاب برای چاپ نیازمند پاره ای اصلاحات تشخیص داده می شود که این کار نیازمند مجوز ناشر یا ناشر- مولف است چرا که باید در این خصوص تصمیم بگیرند. او تاکید کرده است، بررسی های اولیه نشان می دهد که به جز در مواردی اندک، 60، 70 درصد کتاب ها در همان مرحله نخست تعیین تکلیف می شود و این تصمیم به متقاضی اعلام می شود. موارد بسیار محدودی وجود دارد که رسیدگی به آنها بیش از یک ماه طول می کشد و هیچ کتابی در این اداره نیست که تعیین تکلیف نشده باشد. برخی تاخیرها نیز که در صدور مجوزها به وجود می آید، به خاطر نپذیرفتن اصلاحات اعلام شده در کتاب هاست. اعتماد/کوروش نریمانی برای نخستین بار تئاتر غیرکمدی اجرا می کند کمدی فقط ابزار جذب تماشاچی نیست پیام رضایی / کوروش نریمانی قصد دارد برای نخستین بار در سال آینده اثری غیرکمدی را به صحنه ببرد. نریمانی که سال هاست در حوزه تئاتر کمدی کار می کند در گفت وگو با «اعتماد» گفت برای نخستین بار سوژه ای به ذهنش رسیده که طنزپذیر نیست. «من فقط کار کمدی کرده ام. یک سوژه و ماجرایی به ذهنم رسید. احساس کردم باید به هر حال راجع به این اتفاق نمایشی روی صحنه ببرم. هر چه فکر کردم دیدم استثنائا این سوژه طنزپذیر نیست. نمی شود آن را با نگاه طنزآلود کار کرد. یا دست کم در حیطه کاری من نیست. فکر کردم شایدم بد نباشد یک کار جمع و جور و غیر کمدی در ارتباط با سوژه خاص روی صحنه ببریم. مقدماتی هم برای نوشتنش فراهم کردم. اما اجرای امسال منتفی شده و ان شاءالله سال بعد این اثر را اجرا خواهیم کرد.» اما این کارگردان می گوید در سال آینده نیز اثری تازه یا یکی از آثار موفقش را در مجموعه ایرانشهر اجرا خواهد کرد. به دلایل متعددی در سال های اخیر طنز و کمدی در سینما، تئاتر و تلویزیون مورد اقبال قرار گرفته است. اما بسیاری از آثاری که با چنین نگاهی ساخته می شوند چندان دارای کیفیت نیستند. این مساله در تئاتر نیز مشهود است.
نریمانی معتقد است: «یکی از دلایل مهم چنین اتفاق فاجعه باری این است که شما فقط به صرف کشاندن تماشاچی به سالن کمدی کار کنید. گویی از قبل دست تان را بالا برده اید و نشان داده اید هدف تان چیست. ما این طور کار نمی کردیم. طنز کار می کردیم. موضوع خیلی جدی را با نگاهی طنز روی صحنه می بردیم. دلیلش هم موجه است. از قرن بیستم در همه جای دنیا حتی آثار شکسپیر را هم با نگاه طنز روی صحنه می برند زیرا تراژدی در معنای کلاسیک و باستانی خودش نمی تواند به آن هدف که کاتارسیس یا پالایش ذهن تماشاگر باشد، برسد.» او معتقد است تماشاگر امروز چندان دغدغه تراژدی ندارد: «تماشاگر امروزی آنقدر خودش را درگیر قصه و ماجرای تراژیک نمی بیند بلکه دنبال نگاه نویسنده یا کارگردان در قبال اثر روی صحنه است. این است که وقتی نگاه کمدی به یک اتفاق جدی صورت می گیرد دارد به تماشاگر فرصت قضاوت و تفکر می دهد. این نگاهی بود که ما دنبال می کردیم.» نریمانی در حرف هایش تاکید می کند آنچه اهمیت دارد این است که به هر قیمتی خندیدن یا خنداندن اتفاق نیفتد: «جامعه ما متاسفانه دارد کمی به سمت عبوس شدن می رود. مردم ما به لحاظ روانی به کمدی و خندیدن نیاز دارند. خندیدن بد که نیست هیچ، خیلی هم خوب است. اما اینکه به چه قیمتی بخواهیم بخندیم یا بخندانیم مهم است. مساله اینجاست. همین است که کمی از حیطه نگاه نقد من همکار تئاتری ها دور است. این را باید منتقدان و صاحب نظران دسته بندی کنند. مثل همه جای دنیا. دست کم ٢٠ نوع کمدی از سطحی ترین یا تلخ ترین و سنگین ترین نوع آن وجود دارد.»او می گوید به جای وارد سبد ذهن تماشاگر شدن باید او را با ذهن هنرمند مشارکت داد: «باج دادن به تماشاگر با همراه شدن با نگاه اجتماعی تماشاگر و همراه کردن تماشاگر فرق می دهد. اینکه شما بروید و در سبد ذهنی تماشاگر قرار بگیرید و تماشاچی را بیاورید و مشارکت بدهید با ذهنیت خودتان چیز دیگری است. این هنر محسوب می شود.» کوروش نریمانی درخصوص حضور ستارگان و چهره ها در تئاتر هم نگاه نقادانه ای دارد. البته نقد او نه به خالقان آثار بلکه به متولیان سالن هاست: «اینکه برخی از چهره های مشهور استفاده می کنند یا برخی خواسته یا ناخواسته مدام به سمت کمدی و طنز و خنداندن می روند البته بخشی از آن به نگاهی که متولیان سالن های نمایشی دارند برمی گردد. وقتی سالن های نمایشی رقمی از کارگردان یا تهیه کننده کار می طلبند، وقتی حتی سالن های دولتی هم این مجال را به کارگردان یا تهیه کنندگان تئاتر نمی دهند که با فراغ بال بنشینند و با سلیقه خودشان کار روی صحنه ببرند خب این اتفاق می افتد. سالن را باید اجاره کرد. وقتی چنین وضعیتی باشد کارگردان از خودش می پرسد چه دستاوردی خواهد داشت. » او البته بر اقتصاد تئاتر هم تاکید دارد: «اقتصاد تئاتر یک بحث اساسی است. هنرمند تئاتر باید در حد معقولی تامین مالی داشته باشد. در گذشته دولت این وظیفه همیشگی را انجام می داد. وظیفه ای که دولت ها و شهرداری ها و ارگان ها باید آن را داشته باشند. الان این طور نیست. به نظر می رسد بخش دولتی با مضیقه مالی که گرفتارش هست، شهرداری ها به دلایل دیگر از زیر بار این مسوولیت شانه خالی کردند. انگار نه انگار در کلانشهری مثل تهران تئاتر باید جریان داشته باشد. ظاهرا فعلا ضرورت این را حس نمی کنند. قطعا می گذارند برای وقتی که جامعه ما دچار مشکل جدی بشود و بعد کنفرانس ها و سمینارهایی را ترتیب می دهند که مخارجش بسیار سنگین تر از هزینه ای است که الان باید در حوزه تئاتر انجام دهند.»این کارگردان می گوید دولت باید از سالن های خصوصی حمایت کند زیرا در غیر این صورت و در آینده مجبور به پرداخت هزینه های سنگین تری خواهد شد: «سالن های خصوصی به شرط آنکه به گنجایش مناسبی برای جذب تماشاگر و یک کیفیت معقول برای اجراکنندگان برسند، برای راحتی تماشاگر و اهالی تئاتر، خب همیشه در همه جای جهان از این استقبال شده است. اما با وضعی که امروز شاهدش هستیم یعنی شهرداری ها گویی در جریان تجهیز این سالن های خصوصی قرار نمی گیرند هیچ، حتی گاهی شنیده ام مخالفت هم می کنند. این ناهماهنگی ها باعث می شود کسانی که می خواهند به این سمت بروند دلسرد شوند. اما باید حتما این سالن ها واجد کیفیت لازم برای جذب تماشاگر باشند؛ این فلسفه روشنی است.» اعتماد/احتمال ادغام دو ارکستر سمفونیک و ملی برای حل مشکلات مالی اعتماد| ارکستر سمفونیک تهران و فعالیت هایش در طول این چندماه هرازگاهی با واکنش علی رهبری به وضعیت این ارکستر و صحبت ها و اظهارنظرهای مدیران آن در مورد حاشیه های مالی اش همراه بوده است. اواخر هفته گذشته علی رهبری، مدیر هنری ارکستر سمفونیک تهران در واکنش به وضعیت مالی ارکستر اعلام کرد که اجرای دو روزه ارکستر سمفونیک با رهبر مهمانش، ارول اردینچ، لغو شده است. او در کنار اعلام خبر لغو این کنسرت توضیح داده بود تا زمانی که شرایط به این گونه باشد دیگر اجازه نمی دهد ارکستر سمفونیک تهران در قالب این شرایط مالی، کنسرتی را برگزار کند. رهبری همچنین گفته بود به این نتیجه رسیده تا زمانی که این فضا درست نشود دیگر به عنوان رهبر ارکستر در تالار وحدت حضور پیدا نکند. واکنش ها به صحبت های اخیر علی رهبری با تشکیل شورای مشورتی ارکستر سمفونیک تهران در هفته جاری شروع شد. مدیر هنری ارکستر سمفونیک تهران در جلسه ای هشت ساعته که با این شورا داشت اعلام کرد عدم پرداخت حقوق نوازندگان، شرایط نامناسب سازهای ارکستر و حتی در دست نداشتن سالن تمرین موجب شده تا من فرصتی یک ماهه برای حل مشکلات، به بنیاد رودکی بدهم. ارکستر ملی دو روز در هفته تمرین و تعداد کنسرت های کمتری را برگزار می کند اما نوازندگان ارکستر سمفونیک تهران با پنج روز تمرین در هفته و برگزاری کنسرت های متعدد، دستمزدی برابر با نوازندگان ارکستر ملی دریافت می کنند. این شرایط از دید علی رهبری برابر نیست و معتقد است ادغام دو ارکستر موجب می شود تا مشکلات ارکسترها کمتر شود. از سوی دیگر علی رهبری و شورای مشورتی ارکستر سمفونیک تهران معتقدند فعالیت دو ارکستر ملی و سمفونیک به صورت موازی باعث شده تا وضعیت مالی ارکستر سخت تر شود چراکه اکثر نوازندگان هر دو ارکستر مشترک هستند.
بهرام جمالی، مدیرعامل بنیاد فرهنگی هنری رودکی نیز یکی از کسانی بود که به لغو کنسرت ارکستر سمفونیک تهران توسط علی رهبری و حاشیه های مالی و ادامه دار آن واکنش نشان داد. به گفته او آقای پیتر باران، نوازنده خارجی کنسرت لغو شده ارکستر سمفونیک به دلیل شرایط نامساعد جوی، یک روز دیرتر به تهران رسیده که با این حساب یک روز کامل در تمرینات از دست رفته است. علاوه بر آن بعد از ورود این هنرمند به تهران، ساز او شکسته که همین موضوع موجب مشکلات دیگری شده است. رپرتوار انتخاب شده هم دارای محتوای سنگینی بود که به دلیل کمبود زمان تمرین عملا نتوانست به کیفیت مورد نظر دست پیدا کند و با تمام این اتفاقات علی رهبری اعلام کرد که به دلیل این مشکلات، نمی تواند کنسرت را برگزار کند. جمالی درباره لغو کنسرت های ارکستر سمفونیک تهران به دلیل مشکلات مالی توضیح داد: «از چندی قبل درباره مساله دستمزدها و مباحث مربوط به اعتبارات ارکسترها با آقای رهبری صحبت کردیم زیرا می دانستیم اگر ما برنامه های کامل ارایه شده از سوی آقای رهبری را اجرا کنیم، متناسب با اعتبارات موجود یک بدهکاری فراوان برای ما به وجود می آید و ماجرای بحران حقوق نوازندگان ارکستر و تداخل برنامه ها نیز به همین دلیل به وجود آمده است.» جمالی با اعلام اینکه در این مورد و تمرینات ارکستر سمفونیک با علی رهبری صحبت کرده، توضیح داد: «از آقای رهبری خواهش کردیم که برنامه ریزی را طوری انجام دهد که روزهای شنبه و دوشنبه هر هفته مجموعه ارکستر سمفونیک تهران برنامه نداشته باشد زیرا ما از آن سو تمرین ها و برنامه های ارکستر موسیقی ملی ایران را هم داشتیم اما فضا به گونه ای بود که آقای رهبری اصرار داشت تمام روزهای هفته به ارکستر سمفونیک تهران اختصاص پیدا کند ضمن اینکه با توجه به محدودیت برخی سازها که باید بین دو ارکستر تقسیم می شد، به جهت این اصرار آقای رهبری، با مشکلاتی مواجه شده ایم و در سیستم اجرایی هم ناهماهنگی هایی ایجاد شد.» مدیرعامل بنیاد رودکی در بخش دیگری از صحبت های خود توضیح داد: «به هر ترتیب آقای رهبری دوست دارند آنچه را که در برنامه های پیش بینی شده ارکستر سمفونیک تهران ارایه داده اند به طور کامل اجرا شود اما ما باید به این نکته واقف باشیم که بنیاد رودکی مجری برنامه های تفویض شده بر اساس ابلاغ اعتبارات موجود است که آقای رهبری باید به این موضوع نیز توجه داشته باشد. ضمن اینکه برای برگزاری هر کنسرت ارکستر سمفونیک تهران مبلغی بین 80 تا 90 میلیون تومان هزینه لازم است که در دی ماه امسال ما در این زمینه با یک بحران جدی روبه رو بودیم. بنابراین با توجه به تعهد ما برای برنامه های موظفی ارکستر سمفونیک و بنا بر منطق مدیریتی مجبور بودیم که دو برنامه را تعدیل کنیم.» چندی پیش بهرام جمالی اعلام کرده بود که تنها ٨٠٠ میلیون از پنج ونیم میلیارد بودجه مصوب دولت برای بنیاد رودکی واریز شده و همین مساله باعث ایجاد مشکل در برنامه های ارکستر سمفونیک تهران شده است. افکار/خواب در چشم ترم می شکند افکارپرس: نوشهر - 56 زمستان قبل مرغ آمین نیما به سیمرغ فردوسی لبیک گفت اما آنچه خواب را همواره در چشمان ترش می شکند، درد و رنج مردم است.
نیما نام یک حرکت برای نوسازی شعر فارسی نیست بلکه یک تلاش برای ماندگاری و احیای سرزمینش در دوره پرمخاطره مدرن است و نیما آمده است تا ایران را در شعرش و با شعرش زنده کند. به گفته نیما پژوهان شعر نیمایی یک مخاطب و یک محبوب بیشتر ندارد و آن ایران است و آنچه خواب را «شب همه شب» در چشمش می شکند، مویه برای مردمش است. نیما جایی به صراحت وطنش را مخاطب قرار می دهد و می نویسد «این وطنم، ای وطنم، همه رنج های من برای مردمی بود که در سرزمینی به اسم ایران بودند». به تأکید نیما پژوهان اگرچه فردوسی را به درسی پدر همه ایرانیان خوانده اند زیرا درد میهن داشت و سخت کوشی شعری اش خدمت ماندگار و تعالی بود، به همین سیاق می توان نیما را پدر همه ایرانیان در روزگار مدرن به شمار آورد. دکتر علی فردوسی استاد دانشگاه برکلی کالیفرنیا و نیما پژوه در این زمینه می نویسد: نیما درد وطن داشت و کوشش جانکاه شعری اش خدمت به بقای ایران و گذار آن به عصر نود بود و اگر نیک بنگریم، مرغ آمین نیما همان سیمرغ فردوسی است، مهم ترین گام نیما علاوه بر انقلاب در شعر، سرودن اشعار تبری در مجموعه ای بانام روجا برای زنده نگاه داشتن زبان تبری است و این اشعار منبعی غنی از واژگان، ترکیب ها، باورها، آیین ها، ضرب المثل ها و نمادهای تبری است. مثل همه مردم، من حرف خودم را می زنم، اگر آن ها زبان خود را مخلوط کرده اند من هم مخلوط می کنم اما حرص آن دارم با کلماتی مخلوط شود که قبیله من دارد آن را فراموش می کند ازاین رو نیما در مقدمه روجا می گوید: مثل همه مردم، من حرف خودم را می زنم، اگر آن ها زبان خود را مخلوط کرده اند من هم مخلوط می کنم اما حرص آن دارم با کلماتی مخلوط شود که قبیله من دارد آن را فراموش می کند. بیژن قیصری شاعر و نیما پژوه، تغییر بنیادین شعر و قافیه را ازجمله اقدامات نیمایی برشمرد و گفت: برخی معتقدند نیما وزن و قافیه را خراب کرد اما شعر نیمایی وزن و قافیه دارد اما در شعر کلاسیک ساختار در بیت است و شعر خوب باید ارگانیک باشد.
وی در گفتگو با خبرنگار مهر، تعهد در شعر نیمایی را از ویژگی های بارز آن برشمرد و گفت: تعهد نیما در دفاع از حیثیت انسانی است و زمانه اش به دلیل انقلاب های اجتماعی همه کسانی که رویکرد عدالت خواهانه داشته اند، زیر پرچم راست و چپ قرار می گیرند ولی نیما زیر باران نرفت. نیما پدر شعر آسیا وی به تأثیر منطقه ای نیما و شعرش اشاره کرد و گفت: در عرصه منطقه در افغانستان، پاکستان، ترکیه، عراق و غیره پس از نیما به شعر نو مبادرت ورزیدند، ازاین رو می توان نیما را پدر شعر آسیا نام نهاد. قیصری با عنوان اینکه نیما ایران را با شعرش و در شعرش زنده کرد، تصریح کرد: شعر نیما یک مخاطب به نام ایران دارد. خانه نیما یوشیج منصور علی اصغری نویسنده کتاب بررسی موضوعی سروده های تبری نیما یوشیج نیز بابیان اینکه نیما به عنوان پدر شعر نو پدر فرهنگ و هنر معاصر ایران است، بیان داشت: توجه به زبان مادری یا تبری از سوی نیما مهم ترین گامش برای احیای این زبان است. وی بابیان اینکه زبان تبری سال هاست در معرض خطر و نابودی قرار دارد، افزود: دراین بین انسان های علاقه مند به زبان و فرهنگ تبری بوده اند که عمر و همت خود را صرف زنده نگاه داشتن آن کرده اند و نیما یوشیج، پدر شعر نوین فارسی یکی از آن هاست. وی اظهار داشت: دغدغه اصلی نیما، حفظ و احیای زبان تبری بود و او در نامه ها، دست نوشته ها و مقدمه دفتر روجا به این دغدغه اشاره می کند و در نامه ای که به برادرش می نویسد، سه بار از وی می خواهد که تاریخ طبرستان و دیوان امیر پازواری را برای تهیه کرده و ارسال کند. او نگران آینده ای بود که جوانان سخن گفتن با زبان مادری را عار بدانند و کم کم این زبان به فراموشی رود علی اصغری با عنوان اینکه دیوان روجا بیش از 454 دوبیتی دارد از نیما به عنوان ستاره روجا و چنان خروسی که نوید صبح گاهان است، یاد می کند و می گوید: او نگران آینده ای بود که جوانان سخن گفتن با زبان مادری را عار بدانند و کم کم این زبان به فراموشی رود. وی افزود: نیما روجا را که راهنمای مسافران شب و نشانه روز است، به خون دلی خودش تعبیر می کند که در شب راهنمای وی است و در اصل نیما می خواهد بگوید که من همچنان روجا، راهنمای مردم هستم. ابراهیم نجار نیما پژوه و استاد دانشگاه نیز با اشاره به مشکل نیما و معاصرانش گفت: در دوره مشروطه انقلابی به نام مشروطیت به وقوع پیوست و اصطلاحات جدید مانند آزادی، دمکراسی، پارلمان و غیره را وارد کرد و به نوعی جسد مدرنیزم بود که بدون آموزش و تعلیم و تربیت عقیم ماند. وی در گفتگو با خبرنگار مهر بابیان اینکه درواقع ایران جسد مدرنیسم را وارد کرد و در ذهنیت سنتی ماند اظهار داشت: انسان سنتی ذهنیتی حماسی دارد و خود را در حفظ امانت گذشته پایبند می داند. به گفته نجار، دانشگاه مظهر مدرنیته است اما معلمان و مدرسان فرهنگان و ادبیات آن وابسته به ادبیات کلاسیک هستند واحدهای دانشگاهی ما نیز سبک هندی فرارتر نمی رود وقتی متولیان چنین رویکردی دارند، ارزش ادبیات معاصر در دانشگاه هایمان چهار واحد درسی بانام کلیله ودمنه می شود. این نیما پژوه ادامه داد: این نگاه سنتی و مظهر مدرنیته در دانشگاه سبب می شود تا در کتاب های درسی مان تنها یک شعر از نیما وجود داشته باشد و یکی از مقصران فراگیر نشدن شعر نیمایی، دانشگاه ها هستند.
وی مشکل دیگر را وجود نیما خراب کن ها برشمرد و گفت: گروهی که درک درستی از شعر نیمایی نداشتند و تعدادشان هم کم نبوده است، در فضای غبارآلود جامعه رشد مصنوعی کردند و سبب شدند تا مخاطبان نتوانند درک صحیحی با شعر جعلی نیمایی داشته باشند. موزه نیما گروهی که درک درستی از شعر نیمایی نداشتند و تعدادشان هم کم نبوده است، در فضای غبارآلود جامعه رشد مصنوعی کردند و سبب شدند تا مخاطبان نتوانند درک صحیحی با شعر جعلی نیمایی داشته باشند وی جهانی بینی نیما را تازه دانست و گفت: نیما حوزه ای را تجربه کرد که فرهنگ رسماً و قویاً آن را تکذیب می کرد. میثم زندی دبیر و بنیان گذار همایش سالانه نشان نیما در همایش ملی شب نشان نیما با تأکید بر اینکه قدر نیما را باید بشناسیم و نام او را در کنار نام هایی چون سعدی و فردوسی و حافظ بگذاریم بیان کرد: نیما طلسم مدرن شدن را در ایران و همیشه شکسته است و دیگر تاریخ ما به عقب بازگشتنی نیست. وی با اظهار اینکه عرصه های مختلف هنر مانند سینما و تئاتر نیز مدیون نیماست، ادامه داد: نیما یوشیج پدر عرصه های مختلف هنری و ادبی بوده است ولی کمتر به آن پرداخته شده است و موسسه مردم نهاد نیما به دنبال آن است که نشان و مرام نیما موردتوجه قرار گیرد. وی بابیان اینکه نیما شاعر رنج مردم بوده است و طلسم مدرن شدن را در ایران و در زمان چه کنم چه کنم ادبی می شکند اظهار داشت: انقلاب نیمایی فقط یک انقلاب صوری، انقلابی صرفاً در ریخت شعر فارسی نیست، انقلاب نیمایی، انقلابی در مضامین، رویکردها و شگردهای شعری فروکاستنی نیست.
زندی با اشاره به اینکه سینمای ایران نیز مدیون نیما یوشیج است، ادامه داد: نیما فقط در حوزه شعر و شاعری ظهور و بروز نکرد بلکه در حوزه سینما و تئاتر نیز اندیشه هایی دارد که کمتر به آن پرداخته شده است. بنیان گذار همایش سالانه نیما یوشیج ادامه داد: نیما جامعه را به دورانی پرتاب می کند و از او به عنوان قهرمان واقعی در تاریخ ادبیات ایران یاد می شود و نقشش در حوزه اندیشه چنان تأثیرگذار بوده است اما کمتر به آن پرداخته شده است. نیما شاعر رنج های ردم بوده است و مایه اصلی اشعارش به گفته خودش رنج است و با همه بزرگی و رنجی که برای روشنگری مردم کشیده، همچنان رنج نوسازی شعر و ادب این سرزمین کهن را بر دوش کشیده است و این شاعر بزرگ در 13 دی ماه زمستان 1338 رخ در نقاب خاک کشید اما اندیشه اش جاوید مانده است. اطلاعات/ثبت نام 591 شاعر و فعال ادبی در بانک اطلاعاتی کنگره شهدای هنرمند کارگروه های تخصصی کنگره سراسری 2000 شهید هنرمند، تاکنون موفق شدند شناسایی 334 شاعر و 257 نویسنده و فعال ادبی را در بانک اطلاعاتی جامع شهدای هنرمند شناسایی و ثبت کنند. به گزارش پایگاه خبری حوزه هنری، روابط عمومی کنگره سراسری 2000 شهید هنرمند با اعلام این خبر افزود: این شهدای جامعه شعر و ادبیات کشور توسط سازمان بسیج هنرمندان از استان های مختلف کشور گردآوری شده است. استان های خراسان رضوی با 51 فعال ادبی و 78 شاعر، خوزستان با 37 فعال ادبی و 38 شاعر و اصفهان با 34 فعال ادبی و 32 شاعر بیشترین آمار شهدای جامعه شعر و ادبیات را دارا هستند. البته این آمار ثبت شده در بانک اطلاعاتی جامع شهدای هنرمند است که تاکنون به ثبت رسیده است.
کنگره سراسری 2000 شهید هنرمند در پنج رشته هنری شامل: سینما، تئاتر، هنرهای تجسمی، موسیقی و شعر و ادبیات اواخر دی ماه سال جاری توسط سازمان بسیج مستضعفین، سازمان بسیج هنرمندان با مشارکت و تعامل سازمان فرهنگی هنری شهرداری تهران، حوزه هنری، خانه هنرمندان ایران، مرکز بسیج سازمان صدا و سیما و بنیاد فرهنگی روایت به دبیری محمد خزاعی در تهران برگزار می شود. کنگره تخصصی شعر و ادبیات این کنگره سراسری با عنوان «ترنم پرواز» توسط حوزه هنری انقلاب اسلامی به دبیری علیرضا قزوه برگزار می شود. ایران/عصرانه ای پاییزی با محمد شمس لنگرودی چهره آشنای شعر و موسیقی و این روزهای سینما شعر را به نفع سینما از دست نمی دهم برای من شعر نسبت به سینما قضیه جدی تری دارد ساره گودرزی نشستن و شنیدن و حرف زدن با محمد شمس لنگرودی، تجربه ای شیرین است با جذابیت واژه هایی که به هنر شاعری و خلاقیت، رنگ و روی دیگری به خود گرفته اند. شمس لنگرودی، شعرهای معروفی دارد که هر یک مخاطبان و علاقه مندان خاص خود را دارند. شعرهایی از جنس خاکستر و بانو، در مهتابی دنیا یا آوازهای فرشته بی بال. شعرهای او دنیایی پر از تصویرهای ناب دارد که بخش عمده آنها ریشه در کودکی و نوجوانی او در شهر لنگرود دارد و بخش دیگر خلاقیت و استعداد درونی و ذاتی اش که شعر گفتن را بخشی از زندگی او کرده است. او به موسیقی هم علاقه زیادی دارد و در طول سال های مختلف، در این حوزه فعالیت بسیار زیادی داشته و حتی یک آهنگ هم خوانده است. در چهار - پنج سال اخیر اما پای این شاعر پرآوازه به حوزه سینما هم باز شده است و تاکنون در سه فیلم به ایفای نقش پرداخته است. چندی پیش او به دلیل بازی در فیلم «احتمال بارش باران اسیدی» نامزد دریافت جایزه از جشن منتقدان و نویسندگان سینمایی ایران شد. بسیاری از دست اندرکاران سینما معتقدند نقش آفرینی او در این فیلم یکی از بهترین بازی های شمس لنگرودی به شمار می آید. عصر یک روز پاییزی، میهمان شمس لنگرودی بودیم به صرف شعر و موسیقی و غزل.
سانتی مانتال نیستم «به نظرم ماه های پاییز و بهار دوست داشتنی ترین فصل های سال در شمال هستند، البته پاییزها گاهی دلگیر می شود و برای شاعرها زیاد به درد نمی خورد، اما باز هم از تابستان بهتر است.» این جملات را شمس لنگرودی می گوید، وقتی صحبت هایمان از آب و هوا شروع می شود. ساده و بی تکلف روبه رویم می نشیند و با مهربانی به گرمای هوا اشاره می کند. برایم جای سؤال است که میان این همه دود و ترافیک و برج و شلوغی پیش می آید که دلش برای جنگل های گیلان تنگ شود یا نه، آنهم شاعری که شعرهایش، رنگ و لعاب طبیعت دارد که پاسخ شمس من را غافلگیر کرد؛ «می دانید، آدم های سانتی مانتال یا همان احساسات گرا هستند که دلشان برای جاهای بیهوده تنگ می شود، الان دیگر هیچ فرقی نمی کند شما کجا باشید. شمال و جنوب و مرکز ایران دود و آلودگی است و همه جا مشکلات اقتصادی است.» به او می گویم که اغلب ما برای شمال و سرسبزی هوای آن، دلتنگ می شویم، اما شمس این بار هم رک و بی پرده می گوید: «معقتدم این حرف ها مال آدم های رمانتیک است که از آهن فراری هستند، واقعیت زندگی همین است که ما داریم زندگی می کنیم. به طور مسلم، دریا و طبیعت خیلی زیبا و خوب است اما دائم که نمی شود با اینها زندگی کرد. الان بزرگ ترین هنرمندان دنیا در به روزترین کشورها زندگی می کنند. به قول نیما یوشیج؛ هنر از جمع گرفته و در خلوت ساخته می شود. به عنوان مثال فردی که در نیویورک زندگی می کند اطلاعات و احساسات خود را از جمع نیویورک که برآیند همه اتفاقات جهانی است، می گیرد و خوب به طور طبیعی هنری که از آنجا گرفته می شود برآیند آن خیلی برتر از آن چیزی است که در یک جامعه سنتی وجود دارد. شمس لنگرودی معتقد است دریا و کوه و طبیعت بسیار عالی است اما نه برای خلاقیت، بعد جملاتش را این گونه ادامه می دهد: «طبیعت یا در واقع سیمان و دود و آهن در کودکی هنرمند تأثیر می گذارد و ته نشین می شود و بعدها نقش تعیین کننده ای در زندگی افراد ندارد. من چون کودکی ام را در شمال زندگی کردم و بعداً به دلایلی مشغله من طبیعت بوده است، به تناسب طبیعت آنجا در شعر من هم نفوذ کرده است اما در شعرهای فردی مثل فروغ فرخزاد که در تهران زندگی کرده است، عناصر تهران با خوبی دیده می شود، او اگر در بزرگسالی اش در شمال زندگی می کرد دیگر هیچ تأثیری در شعرهایش نداشت. یا مثلاً نیما یوشیج چون در شمال زندگی کرده، هر جا برود، عناصری که در وجودش ته نشین شده در شعرش خود را نشان می دهد.» همه ما در طول روز شاهد اتفاقات و رخدادهای مختلفی هستیم که هر یک از آنها تأثیر بسزایی در روح و جسم ما دارند، شاعران اما به دلیل نگاه خلاقانه ای که دارند، تلاش می کنند، زاویه نگاه متفاوتی به رخدادها داشته باشند. شمس لنگرودی در این زمینه می گوید: «تمام اتفاقات بیرونی از صافی ذهن شاعر می گذرد، این اتفاقات برای همه می افتد اما فقط عده ای می توانند خلاقیت داشته باشند و صافی ذهن شان آمادگی برخورد با این مسائل را داشته باشد وگرنه برای همه این اتفاقات رخ می دهد، برخی از آنها ژنتیکی و برخی دیگر با کار و تمرین بر دوست داشتنی های شاعر پدیدار می شود.» جذابیت های سینما چندی پیش شمس لنگرودی در مصاحبه ای گفته بود؛ ورودم به سینما برای دوری از فضای خسته کننده شعر بوده است، این جمله را به او می گویم و شمس در پاسخ می گوید: «40 سال در عرصه شعر بودن، فضا را برای من خسته کننده کرده بود، البته این به آن معنا نیست که شعر بد باشد، منظورم عرصه آن است. در شعر، شاعر کارگردان، بازیگر، نویسنده و تدارکاتچی و به قولی همه کاره شعر در خلوت خود است، در این میان من میل داشتم که بعد از 40 سال این فضا را عوض کنم، البته برخی ها میلی ندارند که این فضا را عوض کنند، اما من میل داشتم. با ورود به سینما فضا برای من یکهو عوض شد، دیدم که من فقط یکی از عوامل آن فیلم هستم و مسئولیت زیادی جز درباره کار خودم ندارم اما در شعر مسئولیت همه کارها با من است، منظور من از بیان این جمله این بوده است که تأکید می کنم از فضای شعری که در ایران است دور شوم نه از شعر، چون شعر دیگر جزئی از زندگی من است، از سوی دیگر عرصه شعر برای من خسته کننده است، در مدت نیم ساعتی که شما اینجا هستید می بینید که چقدر رفت و آمد می شود، چقدر تلفن می شود. امکان دارد بگویید سینما هم همینگونه است، اما سینما برای من جذابیت و تازگی دارد.» در بخش دیگر حرف هایمان شمس لنگرودی به بازی بودن زندگی اشاره می کند و می گوید: «برای من زندگی اساساً بازی است، شعری از اریش فروید بیانگر این موضوع است که شاید دو خط باشد اما یکی از مهمترین شعرهای دنیا است؛ «بچه ها شوخی شوخی به قورباغه ها سنگ می زنند، قورباغه ها جدی جدی می میرند» در زندگی شوخی شوخی به آدمی سنگ زده می شود و آدم جدی جدی می میرد. چند روز پیش مطلبی می خواندم که گفته بود به تازگی میلیاردها کهکشان به تازگی کشف شده است، در این میان انسان چکاره است، خودش را اشرف مخلوقات می داند. همه اینها بازی است وقتی مرگ پیش رو است، اصل زندگی است و زندگی هم که در اختیار ما نیست، فرقی نمی کند شعر بگویی یا بازیگر باشی. مهم این است که کارت را با علاقه مندی و تمام نیرو انجام دهی. من از سال ها قبل به سینما و موسیقی علاقه مند بودم اما از نظر مسائل خانوادگی این موقعیت را نداشتم اما خوشبختانه در سال های اخیر این امکان فراهم شده است.»
از او سؤال می کنم، جذابیت شعر بیشتر است یا بازیگری؛ شمس لیوان چایی اش را بر می دارد، کمی از آن می نوشد، کنار دستش می گذارد و باز هم بی پرده و راحت پاسخ می دهد: «اینها هر یک، مقوله های مختلف است؛ من حتی در حوزه موسیقی هم فعالیت دارم و یک آهنگ هم خواندم، باز هم دوست دارم بخوانم و تعدادی کار هم ساخته شده است، اما دوست نداشتم بخوانم چون دوست دارم آهنگی که می خوانم برای دل خودم باشد و اگر از کاری خوشم نیامده، آن را نخوانده ام. در این مدت پیشنهاد فیلم هم زیاد به من شده است اما خیلی ها را قبول نکردم چون سناریوها خوب نبوده است و قصه باید مورد تأیید من باشد. فرق شعر، سینما و موسیقی برای من این است که شعر برای من یک امر خصوصی تری است، با شعر شوخی ندارم، اما سینما اگر نشود برایم مهم نیست. برای من شعر قضیه جدی تری دارد. به عنوان مثال یک روز غبارآلود پاییزی که همه چیز بد است، فکر می کنم یک نفر به اسم شعر در خانه منتظر من است. شعر برای من یک فرد و یک موجود زنده است که می توانم با او بنشینم و دیالوگ داشته باشم، بنابراین داستان شعر برای من خیلی فرق می کند، بقیه چیزها شد بهتر و نشد هم مهم نیست. سینما را دوست دارم اما نه به هر قیمتی و حاضر نیستم به هر قیمتی شعر را از دست بدهم.» نگاه نقادانه شمس لنگرودی به وقایع، رخدادها و اتفاقاتی که در جهان امروز رخ می دهد بخوبی در شعرهایش نمایان است، از او سؤال می کنم، نقد شما بیشتر به چه چیز زندگی است و او می گوید: «من زندگی را زیرسؤال نمی برم، زندگی ای را که برای ما ساخته شده زیرسؤال می برم. حتی در شعرهایم هم به این موضوع اشاره کرده ام، مثلاً در شعری گفته ام «و آنچه زیبا نیست زندگی نیست، زندگانند» خود زندگی اشکالی ندارد اما همه دست به دست هم داده اند که آن را به ابتذال بکشند وگرنه باد و باران و طبیعت و معماری های زیبا که بسیاری از آنها لذت بخش است که اشکالی ندارند. اما داعش اشکال دارد، عوامل به وجود آورنده داعش مشکل دارند، از یک طرف آنها را به وجود می آورند، از سوی دیگر سر و صدا راه می اندازند که چرا مردم به پناهجوها پناه نمی دهند. همه اینها موضوعات نفرت انگیزی هستند که رخ می دهد.» او این جمله را می گوید و ادامه می دهد: «خود زندگی ایرادی ندارد اما متأسفانه دیگر به بافت زندگی رفته اند. از روزی که حضرت آدم آمد، قابیل آمد و هابیل را کشت و تاریخ ما با کشتن و خونریزی همراه بوده است و تنها یک راه بیشتر وجود ندارد، اینکه ببینیم دنیا چه بی اعتبار است، باید برای زندگی ارزش قائل شویم. فکر نکنیم از جایی طلبی داریم که به ما نداده اند یا به تأخیر افتاده است، فقط خودمان هستیم و به قول حافظ؛ خون خوری گر طلب روزی ننهاده کنی. ما از صبح تا غروب دنبال چیزی هستیم که وجود خارجی ندارد. ناراحت هستیم برای موضوعاتی که واقعاً احمقانه است و اگر در خلوت به آنها فکر کنیم متوجه پوچی آنها می شویم. ببینید چقدر از اتفاقاتی که از صبح رخ می دهد ارزش جوش خوردن دارد، اما ما آنها را در ذهن خود بزرگ کردیم و وقتی زمان می گذرد می بینیم که واقعاً آنقدرها هم که فکر می کردیم بزرگ نبوده است و بسیاری از چیزهایی که ما را آزار می دهند، ارزش ندارند.» نقش هایی که دوست ندارم شمس لنگرودی در سال 1350 یک دوره بازیگری دید اما به گفته خودش نه به نیت بازیگر شدن و فکر نمی کرده که آن را دنبال کند و بعداً بسیار اتفاقی وارد آن شد. خودش در این زمینه می گوید: «روزی دوست شاعرم رسول یونان سراغم آمد و گفت فیلمی با عنوان «فلامینگوی شماره 13» است که بچه ها می خواهند تو نقشی در آن بازی کنی، من مقاومت کردم چون عرصه سینما را نمی شناختم و نمی دانستم که چگونه است، اما او به من گفت که افراد همکار قابل قبول هستند و وقتی به دفترشان رفتم، دیدم راست می گوید و من به دنیای سینما علاقه مند شدم. در فیلم دومم که «پنج تا پنج» نام دارد با رضا کیانیان همبازی شدم و تازه متوجه شدم که چگونه باید بازی کرد. برای بازی فیلم سومم که «احتمال بارش باران اسیدی» نام دارد هم بهتاش صناعیان کارگردان فیلم سراغم آمد، سناریو را خواندم و خوشم آمد و دیدم حال و هوای آن، دقیقاً همان چیزی است که من دوست دارم.» شمس اما بازی در هر فیلمی را دوست ندارد، سناریو و واقعگرا بودن آن شاید مهم ترین شرط برای بازی در فیلم های آینده است، خودش در این زمینه می گوید: «سناریویی که مربوط به زندگی واقعی باشد و قرار نباشد در آن به جهان و بشریت درس بدهند خوب است، اتفاق های معمولی روزانه باید باشد و اگر قرار است نکته مهمی در آن بیان شود در بافت خود کار باشد نه اینکه فیلم مدعی باشد که قرار است چیزی یاد بدهم. با تجربه دو فیلم قبلی، برای فیلم سوم با کارگردان نشستیم و نقش را درآوردیم و به گمان من با این فیلم متوجه شدم که چطور باید بازی کنم. خیلی ها سؤال می کنند این نقش چقدر به من نزدیک است، می دانید تصور من این است، هر کس قبول می کند در نقشی با علاقه بازی کند، یک جورهایی بخشی از آن نقش و شخصیت در او وجود دارد. من در «پنج تا پنج» نقش قاضی ای را بازی کردم که بخشی از شخصیت قاضی در وجود من بود. من حاضر نیستم خیلی از نقش ها را بازی کنم، در این مدت پیشنهاد برخی نقش ها به من داده شد اما قبول نکردم، به عنوان مثال گفتند نقش یک تیمسار را بازی کن، اما من قبول نمی کنم. البته مسأله بدی و خوبی نیست، شاید به تیپ من بخورد اما من به آن نقش و شخصیت نمی خورم.»
شمس لنگرودی درباره ایده آلش برای نقش چهارمی که می خواهد بازی کند، هم می گوید: «از نقش هایی اصلاً خوشم نمی آید، مثلاً نقش پدر مهربان، انسان خوب و پسندیده. من از بازی در نقش های واقعی خوشم می آید. می دانید آدمی پر از گره و مشکل است، چند وقت پیش یکی از کارگردانان مطرح نقشی به من پیشنهاد کرده بود، نقش پدربزرگ مهربانی که قرار است به دختر و پسر عاشقی مشاوره بدهد؛ یک نقش فرمایشی که اصلاً دوست نداشتم در آن بازی کنم. به نظر من اگر هم می خواهند الگوسازی کنند، باید مبتنی بر واقعیت بیرونی باشد، چون دورشدن از واقعیت، آدم ها را دچار تضاد می کند و موجب می شود زندگی چندگانه داشته باشند.» نگاهی طنزآلود با نگاهی به مجموعه شعرهای شمس لنگرودی، متوجه می شویم که طنز معمولاً جایگاه ویژه ای در هنر او دارد. شمس معتقد است که طنز همیشه در او بوده است و می گوید: «اما از وقتی که بیدار شدم طنز به شعرم هم راه پیدا کرد. تجربیات روزمره زندگی، شکست های پی در پی، توقعاتی که قرار نبود برآورده شود، ریاکاری و کلاهبرداری و مرگ آدم هایی که قیافه جدی دارند اما بعد مرگ آنها را به زمین می زند، همه و همه در من تأثیر داشت. یادم می آید یک آقایی جوری راه می رفت که گویی تا ابد زنده است و می خواست برای همه برنامه ریزی کند، من روزی که شنیدم او فوت کرده احساس کردم مرگ او را مثل یک کیسه لوبیا زمین زده است. به نظرم مرگ به او که مدعی بود و با غرور راه می رفت توهین کرده بود و احساس کردم آدم در برابر مرگ هیچی نیست و این به گونه ای شروع قضیه بود. البته آرای پست مدرن ها هم در من بی تأثیر نبوده و البته بیشتر تحت تأثیر زندگی هستم. بعد از مدتی دیدم طنز به شعرهایم وارد شده است. بعد از مجموعه «باغبان جهنم» که عنوان طنزآمیزی هم دارد، این نگاه شروع شد که گاهی کمتر و گاهش بیشتر است.» کسی که بیش از چهار دهه از عمر خود را با طعم شعر، زندگی کرده است، جدایی از آن شاید یک خیال باشد. شمس لنگرودی در این زمینه می گوید: «شعر جزئی از من شده است، یعنی یکی از عناصر لذت بخش و زندگی بخش من است. وقتی شعری از یانیس ریتسوس می خوانم تأثیر زندگی ساز فوق العاده ای روی من دارد، یا وقتی شعری از پابلو نرودا می خوانم تحت تأثیر قرار می گیرم. نیچه جایی گفته هیچ هنرمندی تاب تحمل واقعیت را ندارد، هیچ آدمیزادی ندارد. هنر از جمله شعر برای این است که زندگی را قابل تحمل کند، اگر همه چیز گل و بلبل بود هنر به وجود نمی آورد. هنر خلاقیت در برابر نقص خلقت است. همین موسیقی که همه گوش می دهند برای این است که از این رو به آن رو شویم و هنر زندگی را جذاب تر می کند تا قابل تحمل تر شود.» از او درباره وفور کتاب های شعر موجود در بازار کتاب سؤال می کنم، استاد لبخندی می زند و می گوید: «این خوب است که هر کس دوست دارد کتاب چاپ می کند، به قول نیما یوشیج؛ آنکه الک در دست دارد از پشت سر می آید. منظور این است که آنکه خوب باشد، می ماند و آن کس که اشعار خوبی ندارد از بین می رود. البته همیشه همین طور بوده در دوره تیموریان و صفویه همه شعر می گفتند. اکنون اگر به تذکره شعر مازندران در قرن 11نگاه کنیم، در آن نام دو هزار شاعر وجود دارد، از میان همه آن شعرا فقط اسم طالب آملی باقی مانده است. من معتقدم هر کس دوست دارد شعر بگوید به مرور این اشعار تصفیه می شوند.» شاعری در ترافیک تهران از استاد سؤال می کنم: طولانی ترین زمانی که در ترافیک تهران بوده است را به یاد دارد؟ او می خندد، دست هایش را به هم می ساید و می گوید: «راستش را بخواهید آنقدر زیاد بوده که یادم نمانده است، اما یادم است گاهی که ترافیک مرا اذیت می کرد و پشت فرمان نبودم برای اینکه از فضا رها شوم کاغذ و قلم درمی آوردم و شعر می نوشتم و اتفاقاً بعضی شعرهایم را که خیلی خوانده می شود پشت چراغ قرمز و در ترافیک گفته ام چون خواسته ام که خودم وقتم را در اختیار داشته باشم. به نظرم برای اینکه ترافیک اعصابمان را خرد نکند می توانیم کارهای زیادی بکنیم مثلاً موسیقی خوب یا کتاب گویا گوش کنیم، اینکه پیش از این گفتم خودمان باعث آزار خودمان می شویم یعنی همین، ما می توانیم زمان و وقت را در اختیار بگیریم و به جای حرص و جوش خوردن، کارهای مفید انجام دهیم.» از او سؤال می کنم کجا شعر خود را دیده است که شاد شده و می گوید: «چند سال پیش یک کتاب مصاحبه منتشر و در آن با دو پیرمرد که از زندان بازگشته بودند مصاحبه شده بود، از آنجایی که به مطالعه شرح حال علاقه مند هستم، کل کتاب را با علاقه می خواندم. یکی از آن پیرمردها هر بخشی که شروع می کرد، یک شعر در ابتدای آن نوشته بود، در حال مطالعه کتاب بودم که به بخش آخر رسیدم و دیدم شعر مرا گذاشته است که؛ «باز گشته ام از سفر، سفر از من باز نمی گردد» یعنی او از زندان در آمده بود اما خاطرات و مسائل و مصایب آن، او را رها نمی کند و آن بهترین اتفاق در زندگی شاعرانه من بود. جالب اینجاست که اصلاً برای آن موقعیت این شعر را نگفته بودم و آن شخص اصلاً دغدغه شعر نو و امروزی نداشته است اما بخوبی از این شعر استفاده کرده بود.»
از شمس لنگرودی می خواهم در پایان ما را به شعری میهمان کند و او با صدایی رسا می خواند: دلم به بوی تو آغشته است سپیده دمان کلمات سرگردان برمی خیزند و خواب آلوده دهان مرا می جویند تا از تو سخن بگویم کجای جهان رفته ای نشان قدم هایت چون دان پرندگان همه سویی ریخته است بازنمی گردی می دانم و شعر چون گنجشک بخارآلودی بر بام زمستانی به پاره یخی بدل خواهد شد ایران/حسین علیزاده با اشاره به نقش موسیقی در شرایط فعلی مطرح کرد وضعیت موسیقی به مراتب بهتر از قبل از انقلاب است حسین علیزاده در نشستی که شنبه 12 دی در تالار «فجر» دانشگاه شیراز برگزار شد درباره نپذیرفتن عنوان شوالیه از سوی فرانسه گفت: «در آن شرایط عقلم این فرمان را داد که آن نشان و جایزه را نپذیرم. زیرا گاهی نگرفتن برخی قدردانی ها و جوایز مهم تر از گرفتن شان است.» وی با اشاره به نامه ای که در آن دلایل نپذیرفتن نشان شوالیه را به مردم ایران و مردم فرهنگ دوست فرانسه توضیح داده است، ادامه داد: «آن نامه را از جان و برآمده از باورم نوشتم و اینکه تاکنون سکوت اختیار کرده ام به این خاطر است که نیاز نبود هر جایی توضیح دهم، زیرا در آن یادداشت همه دلایلم به روشنی آمده است.» علیزاده در ادامه سخنانش با گلایه از نزول کیفی زبان فارسی اظهار کرد: «باید به زبان اصیل فارسی و ایرانی بازگردیم، زیرا ما اکنون وارث زبانی هستیم که دستخوش تحولات نامناسب شده است.» علیزاده خطاب به دانشجویان رشته موسیقی، افزود: «به این رشته حرمت بگذارید تا احترام آن در جامعه هم به جا آورده شود. زیرا چنانچه شرایط ایده آلی هم بر جامعه حاکم باشد اگر فرهنگ نداشته باشیم فایده ای ندارد.» علیزاده که نخستین هنرمند ایرانی است که نامزد دریافت جایزه موسیقی «گِرَمی» است انتقادات در حق موسیقی و شرایط آن را رد کرد و گفت: «باید پذیرفت که شرایط به مراتب مناسب تر از وضعیت موسیقی قبل از انقلاب است. حرمتی که اکنون موسیقی دارد در گذشته نداشته زیرا حتی می توانست موسیقی وجود نداشته باشد. گرچه این هنر با مشکلات دست و پنجه نرم می کند، اما اکنون این موسیقی حرمت یافته است.»
علیزاده در بخش دوم این نشست به پرسش های دانشجویان پاسخ داد و عنوان کرد: «موسیقی اصیل ایرانی در شرایط کنونی با آنچه در بوق و کرنا قرار می گیرد متفاوت است، زیرا همه موسیقی ایرانی آنچه مورد انتقاد قرار می گیرد نیست.» علیزاده صداسازی در آواز ایرانی را دکانی برای عده ای که به واسطه آن خود را مطرح سازند دانست و افزود: «از آنجاکه در آواز ایرانی صداسازی به شکل آکادمیک نداریم و در هیچ دانشگاه و مراکز آموزش عالی موسیقی آواز به شکل تخصصی فراگرفته نمی شود آسیب هایی به آن وارد شده است.» جام جم/دکتر محمد سرافراز تاکید کرد: عزم رسانه ملی تعمیم صدا و تصویر پاک رئیس رسانه ملی در پیامی به مناسبت افتتاح 73 طرح فنی و تولیدی در استان فارس، بر عزم صدا و سیما در صیانت از اعتقادات مردم تاکید کرد. تصویر عزم رسانه ملی تعمیم صدا و تصویر پاک در پیام دکتر محمد سرافراز آمده است: در عصر گسترش نفوذ رسانه ای و تنوع و گونه گونی ابزارهای ارتباطی و سیطره نامبارک شبکه های ماهواره ای، رسانه های منفک از اخلاق و عاری از معنویت در لایه ها و سطوح مختلف، جنگ نرم و تمام عیار علیه ملت بزرگ ایران، مقابله و مصاف با رسانه مستقل جمهوری اسلامی ایران را آغاز کرده و عمده ترین هدف آنها تغییر در ساختار اخلاقی جامعه ایران اسلامی و ایجاد تزلزل در باورها و ارزش ها و گسترش ناهنجاری های رفتاری و ترویج بی بندوباری و تباهی نسل جوان است . در چنین شرایطی بهترین و نافذترین روش برای حفظ و تعالی جامعه، تقویت و صیانت از فرهنگ متعالی و تهذیب از زشتی و ناپاکی هاست. در همین راستا جهتگیری صداوسیمای جمهوری اسلامی ایران باید به سمت رسانه ای چالاک، ژرف نگر، متعهد و مردمی باشد. مدیران رسانه ملی همت خویش را بر دین مداری، دانش محوری و نوآوری معطوف نموده و برای حصول آرمان ها تولید محتوا در شأن ملت بزرگ و در طراز نظام جمهوری اسلامی ایران در کنار توسعه فنی و افزایش سطح پوشش برای دریافت صدا و تصویر رسانه سالم در اقصی نقاط کشور را لازمه حفظ هویت ملی و اساس توسعه متوازن می دانند و برای پاسداشت حقیقت و صیانت از اعتقادات مردم و جلوگیری از رخنه و نفوذ دشمن عزم خود را جزم تعمیم صدا و تصویر پاک کرده اند. این چشم انداز روشن با اهتمام بلیغ و همراهی تمام همکاران متعهد و متخصص در صف و ستاد رسانه ملی حاصل می گردد و تلاش های موثر کارکنان حوزه فنی بخش عمده ای از این مقوله دامنه دار به شمار می آید. استان فارس و شهر مقدس شیراز سومین حرم اهل بیت علیهم السلام همواره سزاوار بهترین ها بوده و نهال فطرت مردم آن همیشه از نسیم محبت و ولای اهل بیت در اهتزاز بوده است. این خطه پهناور که دارای بیشترین تعداد شهرستان در میان استان های کشور است، تلاش دارد موهبت خدمتگزاری به مردمی را که پرورش دهنده 15 هزار شهید حماسه ساز بوده اند را نصیب خود گرداند و همت و کاردانی نیروهای متعهد و ولایی صداوسیمای این استان امروز به مناسبت ایام خجسته میلاد رسول مکرم اسلام (ص) و روز بصیرت ملت بزرگ ایران در افتتاح 73پروژه فنی و تولیدی به بار می نشیند که بی تردید نتیجه همدلی، برنامه ریزی و تعامل مثبت نیروهای مومن و متخصص آن مرکز است.
به گزارش روابط عمومی رسانه ملی، دکتر مهدی اخوان بهابادی، قائم مقام رئیس سازمان صدا و سیما در امور فناوری رسانه های نوین نیز در این مراسم گفت: در حوزه فناوری رسانه های نوین، ماموریت اصلی ما افزایش پوشش دیجیتال است، که این کار در استان فارس به خوبی پیش می رود و در یک سال گذشته در استان فارس تعداد ایستگاه های دیجیتال 50درصد رشد داشته است. وی افزود: تبدیل کیفیت بخشی از sd به hd از جمله اهداف مهمی است که در دهه فجر شاهد بهره برداری از شبکه اچ دی در استان فارس خواهیم بود. اخوان عنوان کرد: با توجه به این که در دنیای امروزی، رقابت تنگاتنگی بین رسانه ها به وجود آمده است و باید در این فضاها، فعالیت بیشتری داشته باشیم؛ لذا مهم ترین طرحی که شروع شده طرح iptv یا تلویزیون تعاملی است و با راه اندازی آن، صدا و سیمای فارس می تواند جزو استان های پیشگام کشور باشد. با سیستم iptv تمام برنامه های تلویزیونی،قابلیت مشاهده مجدد دارد و مخاطب با انتخاب خودش محتوای دلخواهش را مشاهده می کند. آیت الله ایمانی، نماینده ولی فقیه در استان فارس و امام جمعه شیراز نیز در این مراسم گفت: رسانه ملی نقش مهمی دارد تا مردم را به رشد برساند و از درجا زدن باز دارد و این میسر نمی شود، مگر با تلاش رسانه ملی، مطبوعات، رسانه های مجازی و سخنران ها. رسانه ملی، همان گونه که در انتخابات ریاست جمهوری عملکرد بسیار سازنده و خوبی داشت، باید در انتخابات پیش رو نیز فضا را برای حضور حداکثری مردم و انتخاب اصلح فراهم کند. همچنین به گزارش جام جم آنلاین، 114 فرستنده دیجیتال تلویزیونی صداوسیمای مرکز کردستان دیروز با حضور معاون امور مجلس و استان های صداوسیما افتتاح شد. با افتتاح این ایستگاه های فرستنده دیجیتال ضریب پوشش دریافت شبکه های دیجیتال در استان کردستان به 85 درصد در مناطق شهری و 60 درصد در روستاها ارتقاء یافت. جام جم/جشنواره ای برای همه مردم درس های عمار برای سینمای ایران ششمین جشنواره مردمی فیلم عمار درحالی امروز ششمین روز خود را پشت سر می گذارد که اکران های مردمی این رویداد فرهنگی و هنری با استقبال گسترده مردم در سراسر کشور روبه رو شده است. در کنار نمایش فیلم ها و آثار مختلف، برگزاری کارگاه های آموزشی توسط استادان سینما و نشست های تخصصی که پیوندی میان هنر سینما و دغدغه های اسلامی و انقلابی برقرار می کند، از مهم ترین بخش های این جشنواره محسوب می شود. تصویر درس های عمار برای سینمای ایران مخاطبان هنردوست عمار همان طور که شنبه شب پای سخنرانی دکتر حسن عباسی درباره واژه های کلیدی فتنه، عمار و هنر نشستند، امروز هم در کارگاه آموزشی بهروز افخمی، کارگردان و مجری برنامه سینمایی «هفت» حاضر می شوند تا درس دوران دیجیتال سینما را بیاموزند.
به گزارش جام جم، جشنواره مردمی فیلم عمار که به موضوعات تاریخ معاصر ایران، فتنه سال 88، بیداری اسلامی و جهانی، نقد درون گفتمانی، جنگ نرم و اقتصاد مقاومتی اختصاص دارد، این روزها و در ششمین دوره اش حال و هوای ویژه ای دارد. به خصوص سینما فلسطین که از چهارشنبه هفته گذشته و همزمان با 9 دی، به پاتوق هنرمندان و هنردوستان تبدیل شده است. شور و حال و پرچم ها و تبلیغات سردر و محدوده سینما فلسطین حتی رهگذرانی را که ارتباط خاصی با سینما هم ندارند کنجکاو و مشتاق می کند و آنها را به درون جشنواره می کشاند. فضای صمیمی و گرم لابی سینما فلسطین و برخورد صمیمانه و پذیرایی دست اندرکاران جشنواره با چای داغ و شیرینی باعث می شود سرمای بیرون را فراموش کنید و خودتان را در محیط جشنواره ای به معنای واقعی مردمی ببینید. مردمی بودن به فضای فیلم ها و دیگر بخش ها هم راه یافته و می توان دغدغه های این سال ها و این روزهای کشور را هم در آثار انتخابی مشاهده کرد. عمار مصداق یک جشنواره مردمی است و این که می توان به جای بسیاری از چهره های متفرعن و از مابهتران، مردم واقعی را از نزدیک دید و در کنار آنها به تماشای فیلم هایی از جنس خود مردم نشست. ششمین جشنواره فیلم عمار جدا از برنامه روند نمایش فیلم ها، در دو روز گذشته با سخنرانی های دکتر حسن عباسی و احمد سبحانی همراه بود. احمد سبحانی، سفیر سابق ایران در ونزوئلا ساعت 15 روز گذشته در سالن 3 سینمافلسطین حاضر شد و در قالب نشست هنر ـ واقعیت درباره موضوع سوژه های فیلمسازی آمریکای لاتین و ونزوئلا برای حاضران صحبت کرد. ویژگی ضداستعماری و ضدآمریکایی، یکی از مهم ترین معیارها و مولفه های این خطه از جهان است. هنرِ فتنه زدا نشست قبلی هنر ـ واقعیت در جشنواره فیلم عمار که با استقبال خوب مخاطبان مواجه شد به سخنرانی دکتر حسن عباسی، کارشناس مسائل استراتژیک اختصاص داشت. عباسی در این جلسه واژه های کلیدی فتنه، عمار و هنر را ضلع های تشکیل دهنده جشنواره مردمی عمار دانست و گفت: آنچه در قرآن پیرامون فتنه ذکر شده، آزمایشی است که انسان در زندگی خود با آن سر و کار دارد. فتنه یا همان آزمایش جزو لاینفک زندگی انسان مؤمن است. هر روزِ زندگی مؤمن آزمایش است و فتنه آن هنگام که از زندگی شخصی انسان خارج می شود و در ابعاد اجتماعی قرار می گیرد، معنای گسترده تری پیدا می کند. این مفسر ضمن انتقاد از قرار دادن الگوهای غلط و تبعیت از امپریالیسم در بخش های مختلف هنری کشور، هنر خنثی را در جشنواره ای همچون عمار بی معنا خواند و افزود: سیستم های مدیریتی و آموزشی بسیاری در ایران در حال فعالیت هستند که از منکر فراگیر شده اند و تشخیص حق های تبدیل به منکر شده، از وظایف عماریون است. عباسی ادامه داد: عماریون باید از ابزار هنر برای زدودن فتنه در عصر خود بهره گیرند. جشنواره عمار هنر ایدئولوژیک است و اگر هنر خنثی و غیرایدئولوژیک می خواهید صبر کنید تا یک ماه دیگر و جشنواره فجر را ببینید. او گفت: متأسفانه چند سال است که اساتید هنر، هنرمندان و منتقدان مدام می گویند که هنر فقط سرگرمی است، در حالی که در متون دینی پرداختن به امری فقط به دلیل سرگرمی از کارهای شیطان است. سینما مردم رسانه ملی که همواره از جشنواره های مردمی و دغدغه مند حمایت کرده، این بار هم در روزهای برگزاری جشنواره مردمی فیلم عمار برنامه ویژه ای را تدارک دیده است. همزمان با آغاز اکران های مردمی آثار ششمین جشنواره عمار در سینما فلسطین و سراسر کشور، ویژه برنامه تلویزیونی «سینما مردم» از روز گذشته پخش خود را آغاز کرده است. این برنامه هر روز و تا پایان جشنواره عمار بعد از خبر ساعت 14 از شبکه یک سیما روی آنتن می رود. در این برنامه گفت وگومحور، ضمن معرفی فیلم های حاضر در این رویداد سینمایی، با کارگردانان و فیلمسازان برخی آثار هم گفت وگو می شود. گزارش اکران های مردمی جشنواره عمار در سینما فلسطین و نقاط مختلف کشور و پوشش اتفاقات این اکران ها هم از دیگر بخش های برنامه «سینما مردم» است. کارگردانی این برنامه را امیر داسارگر به عهده دارد و حامد بامروت نژاد، تهیه کننده و محسن صفایی فرد هم دبیر تحریریه و مجری این برنامه هستند. افخمی درس سینما می دهد
بهروز افخمی، فیلمنامه نویس و کارگردان شناخته شده سینما و سازنده فیلم هایی چون عروس، شوکران و روباه ساعت 15 امروز در سالن شماره 3 سینما فلسطین حاضر می شود و در قالب کارگاه آموزشی به علاقه مندانِ سینما، موضوع دوران دیجیتال را آموزش می دهد. افخمی که این روزها با تهیه کنندگی و اجرای برنامه سینمایی «هفت» در شبکه سه سیما جزو چهره هایی است که در صدر اخبار سینمایی موافق و مخالف قرار دارد، سال گذشته هم یک کارگاه آموزشی در جشنواره برگزار کرده بود. پیش بینی می شود کارگاه امسال او در عمار هم همانند دوره قبل با استقبال مردمی مواجه شود. جام جم/رییس جمهوری در دیدار جانباز حسین آزادبخت: صبر و متانت و روحیه جانبازان، درسی برای همه مسوولان و مردم است رییس جمهوری در ادامه دیدارهای مستمر خود با خانواده معظم شهدا و جانبازان، با حضور در منزل جانباز حسین آزادبخت از ایمان، صبر، متانت و روحیه مثال زدنی این جانباز دوران دفاع مقدس و همسرش تجلیل کرد. تصویر صبر و متانت و روحیه جانبازان، درسی برای همه مسوولان و مردم است به گزارش جام جم آنلاین، حجت الاسلام و المسلمین دکتر حسن روحانی در دیدار با جانباز آزادبخت که در 18 سالگی در جبهه های حق علیه باطل قطع نخاع شد، گفت: دیدن این همه صبر و متانت و روحیه شما درسی برای همه مسوولان و مردم است. رییس جمهوری با بیان اینکه شما معامله بزرگی با خدا کردید که سود آن در دنیا افتخار و عزت و در آخرت قرب الی الله است، افزود: شما جانبازان درگام نخست با حضورتان در جبهه های حق علیه باطل، تصویری مثال زدنی از ایثار ارائه کردید و پس از آن نیز با تحمل سال ها سختی، با صبر و روحیه خوبتان، مایه درس آموزی برای همه نسل های پس از جنگ خواهید بود.
دکتر روحانی ملاقات با جانبازان و خانواده شهدا را مایه خرسندی و افتخار خود دانست و خطاب به همسر جانباز حسین آزادبخت، تصریح کرد: قطعاً ایمان استوار و صبر و متانت همسران جانبازان و خانواده های شهدا ستودنی است. حسین آزادبخت که در سال 65 و در عملیات کربلای 5 به درجه رفیع جانبازی نایل شده است در این دیدار با روحیه ای قوی، ضمن استقبال گرم و صمیمی از رییس جمهوری تاکید کرد: اگر دوباره مجال یابد، همین مسیر را که پیش از این طی کرده، در راه دفاع از اسلام و کشور طی خواهد کرد. در این دیدار که حسین فریدون دستیار ویژه رییس جمهوری و حجت الاسلام والمسلمین شهیدی معاون رییس جمهوری و رییس بنیاد شهید و امور ایثارگران نیز حضور داشتند، رییس جمهوری لوح تقدیر و هدایایی به این جانباز گرامی دفاع مقدس اهداء کرد. جوان/هنرمندان ایرانی به جنایت آل سعود واکنش نشان دادند اعتراض هنرمندانه به اعدام شیخ نمر در پی شهادت مظلومانه شیخ نمر باقر النمر، رهبر شیعیان عربستان توسط حکومت آل سعود، هنرمندان ایرانی با تولید آثار فرهنگی و هنری به این جنایت اعتراضی هنرمندانه کردند. انجمن هنرهای تجسمی انقلاب و دفاع مقدس با همکاری نهضت مردمی پوستر انقلاب، پوستر هایی با موضوع شهادت آیت الله شیخ نمر منتشر کرده است. آثار محمدحسین نیرومند، سیدرضا میری، سیدمحمد موسوی و مریم کولیوند در محکومیت اعدام شیخ نمر منتشر شده و به زودی فراخوانی عمومی برای ارسال آثار با این موضوع از سوی انجمن تجسمی انقلاب و دفاع مقدس منتشر خواهد شد. کتاب هایی برای شناخت فرقه وهابیت مجمع ناشران انقلاب اسلامی نیز به مناسبت شهادت شیخ نمر بسته کتابی را برای شناخت فرقه وهابیت منتشر کرد. در بیانیه مجمع ناشران اشاره شد که این مجموعه از بین دهها کتاب فارسی گلچین شده است. «نظری بر تاریخ وهابیت»، «تاریخ وهابیان»، «سلفیگری و وهابیت» در سه جلد، «تقاریر نجد»، «آیین وهابیت»، «در ساحل حقیقت»، «مبانی اعتقادی وهابیان»، «وهابیت بر سر دوراهی»، «نقد وهابیت از برون»، «وهابیان را بهتر بشناسیم»، «وهابیت، مبانی فکری و کارنامه عملی»، «فتنه وهابیت»، «بررسی فتوای تکفیر در نگاه مذاهب اسلامی»، «شاخ شیطان»، «وهابیت از منظر عقل و شرع» و «کالبدشکافی عقاید وهابیت» بخشی از این مجموعه را تشکیل می دهد. چند تن از شاعران کشورمان نیز در واکنش به جنایت اعدام رهبر شیعیان عربستان، محمدرضا سلیمی در شعری با مطلع «صبحگاهان سرو را با تیغ وحشی، سر زدند/ باغ را نامردمان از پشت سر خنجر زدند» اعدام شیخ نمر را محکوم کرد. دب اکبر این شب ها علامه باقرالنمر است علیرضا قزوه نیز در وبلاگ شخصی اش شعری را سرود که بخشی از آن به این شرح است: «شهید تازه ما سمیر قنطار است/ و دب اکبر این شب ها/ علامه باقرالنمر است/ و هفت برادران/ در آسمان افریقا/ فرزندان شیخ زکزاکی هستند». این شاعر همچنین در گفت و گو با «تسنیم»، تصریح کرد: قطعاً ما برای این جنایت آل سعود بیانیه ای می نویسیم و حتماً مراسم بزرگداشت ادبی برای شخصیت این شهید والامقام برگزار خواهیم کرد و شاعران ما برای شهید نمر شعر خواهند گفت. این شعرها به هر حال در تاریخ ادبیات ما ماندگار می شود و از این طریق شهادت شیخ نمر به عنوان یک واقعیت تاریخی ثبت خواهد شد. این شاعر در ادامه تأکید می کند: این جنایات در ذهن مردم می ماند و امثال شیخ نمر و شیخ زاکزاکی به عنوان قهرمان در تاریخ خواهند درخشید و نامشان در دنیا به عنوان یک مسلمان واقعی و یک شیعه واقعی و راستین می درخشد. اینها کسانی هستند که آرمان های حضرت سیدالشهدا و شهدای کربلا را دنبال کردند، کسانی که آرمان های حضرت امام راحل و دیگر بزرگان راه حق را ادامه دادند و مانند آن بزرگواران جاودان خواهند شد. نزار القطری، مداح مشهور نیز در صفحه اجتماعی اش تصویری از شیخ نمر را منتشر کرد. کانون مداحان و شعرای آیینی نیز با انتشار بیانیه ای شهادت شیخ نمر به دست آل سعود را محکوم کرد و ضمن تسلیت شهادت وی به محضر امام عصر(عج) و مقام معظم رهبری، اعلام کرد به زودی خون مظلومان دامنگیر استکبار خواهد شد. حسن عباسی نیز که در جشنواره فیلم عمار حضور داشت، درباره واقعه شهادت شیخ نمر گفت: همانطور که قیام امام حسین(ع) تا این زمان پایدار مانده و راه ایشان متوقف نشده است، مسیر روشن شیخ زکزاکی، شیخ نمر و شیخ سلمان هم ادامه خواهد داشت.
بنی امیه انتقام گرفت مسعود ده نمکی هم با انتشار عکسی از شهید باقر النمر در صفحه اجتماعی اش نوشت: « بنی امیه انتقام گرفت». به غیر از ده نمکی چهره های فرهنگی و هنری دیگری نیز بودند که این جنایت را در شبکه های اجتماعی محکوم کنند و شهادت شیخ نمر را تسلیت بگویند. سید مهدی میرداماد، مداح اهل بیت نوشت: آل سعود یادتان باشد شیخ نمر یکی از فرزندان خمینی بود همانکه گفت بکشید ما را ملت ما بیدارتر می شود/ حالا ما هر روز... هر لحظه... بیدارتر می شویم و تو هر روز ... هر لحظه... به هلاکت نزدیک تر/ شهادت مبارک مبارز نستوه. نیما کرمی، مجری تلویزیون هم نوشت: امروز حکومت جنایتکار آل سعود، شیخ نمر رهبر شیعیان عربستان را اعدام کرد. خداوند تمام حکام ظالم را از بین خواهد برد، فتح و پیروزی شیعیان نزدیک است. مهدی سلحشور، مداح اهل بیت نیز نوشت: «خبررسیده ز گلشن ثمر نمی میرد/ بگو به شب زدگان که سحر نمی میرد»، حجت الاسلام شهاب مرادی نیز با انتشار آیه شریفه «ولا تحسبن الذین قتلوا فی سبیل الله...» شهادت شیخ نمر را تبریک و تسلیت گفته است. مجید یراقبافان، مجری تلویزیون هم در صفحه اجتماعی اش نوشت: آل یهود امروز صبح شیخ نمر باقرالنمر را اعدام کرد. کجایند مدعیان دروغین حقوق بشر؟! کجایند کذابان حمایت از آزادی بیان؟! کجایند یاوه سرایان مبارزه با دیکتاتور؟! پی نوشت: شیخ باقر! خداوند بر تو بشارت داده است بهشت را... چراکه پای اعتقادت ایستادی... شهادت گوارای وجودت»، راحله امینیان دیگر مجری تلویزیون بود که این جنایت را محکوم کرد. امینیان در صفحه اجتماعی اش با انتشار پوستری از شیخ یاسین، قنطار، شیخ زکزاکی و شیخ باقر النمر، جمله ای از مقام معظم رهبری را به این مضمون منتشر کرد: بیداری سرکوب شدنی نیست. آزاده آل ایوب، مجری برنامه کودک تلویزیون نیز تصویری از شیخ نمر را منتشر کرد. فریده فرخی نژاد طرحی از شهید نمر را منتشر و نوشته است: «شهیدان زنده اند الله اکبر. امام خامنه ای: بیداری، خاموش شدنی نیست. درود بر روح پاک و مطهر روحانی انقلابی». واکنش ها به شهادت مظلومانه شیخ باقر النمر ادامه دارد. جوان/گفت وگو با دانش اقباشاوی، کارگردان اپیزود «ماه» فیلم «هیهات» «هیهات» روایت عاشورایی مشترک 4 کارگردان دانش اقباشاوی که در حال حاضر «تاج محل» را در گروه هنر و تجربه در حال اکران دارد، یکی از اپیزودهای فیلم چهار اپیزودی «هیهات» را به نام «ماه» کارگردانی کرده است که در آن حمید فرخ نژاد ایفای نقش می کند. این فیلم که پیش از این «رند» نام داشت با تصمیم گیری کارگردانان و تهیه کننده به «هیهات» و با نام بین المللی Never تغییر نام داد. هادی نائیجی، هادی مقدم دوست و روح الله حجازی دیگر کارگردان های این فیلم چهار اپیزودی هستند که به تهیه کنندگی محمدرضا شفیعی ساخته شده است. به همین بهانه صحبت هایی با دانش اقباشاوی، کارگردان یکی از اپیزود های این فیلم عاشورایی داشته ایم. آقای اقباشاوی! چه شد که چهار کارگردان یک فیلم چهار اپیزودی را در خصوص موضوع عاشورا ساختند؟ ما چهار فیلمساز بودیم که از یکدیگر شناخت داشتیم و هم نسل هم بودیم و اشتراکات بسیاری از نظر فکری داشتیم، به همین دلیل به این نتیجه رسیدیم که می توانیم کاری جمعی را به تهیه کنندگی آقای شفیعی انجام دهیم.
ما درخصوص قصه های همه این چهار اپیزود جلسه های متعددی می گذاشتیم و در میان این جلسات و گفت وگوهایی که بین من و هادی نائیجی، هادی مقدم دوست، روح الله حجازی و محمدرضا شفیعی تهیه کننده کار برگزار شد به ترکیبی مشخص رسیدیم. در این میان هر کسی با عنایت به سلیقه و شناختی که از حوزه سینما و جامعه داشت، در راستای تم فرهنگ عاشورا فکری را پرورش داد و به ساخت رسانید. چیزی که در میان همه آثار مشترک است همان هسته مرکزی فرهنگ عاشوراست. هم افزایی های بسیار میان ما اتفاق افتاد که به اشتراکاتی در نوع ساختار فیلم انجامید. داستان اپیزود ماه چیست؟ اپیزود ماه، قصه سیدفرید را با بازی حمید فرخ نژاد روایت می کند، خود آقای فرخ نژاد آبادانی است و در کنارشان نا بازیگران آبادانی هم ایفای نقش می کنند. سیدفرید مدتی است در منطقه محل زندگی اش نبوده است و پس از مدتی به محله اش می آید و مسائلی می بیند و فیلم براساس واکنش های او در برابر این مسائل جدید ساخته شده است. این اثر را با سایر آثارتان مانند تاج محل قیاس می کنید؟ از لحاظ تم و محتوا شباهت هایی دارد و احساس می کنم ادامه فیلم تاج محل است. از نظر ساختاری فیلم باید دیده شود و امیدوارم که تجربه تکامل یافته ای نسبت به ساخته پیشین باشد و آرزو می کنم که این اتفاق افتاده باشد. مسئله ای که در حول محور آثار ارزشی و دینی مطرح می شود، شعارزدگی این آثار است، شما چگونه سعی کردید اثرتان را از آلوده شدن به این ورطه مصون نگه دارید؟ در عرصه درام و نمایش باید به گونه ای اثر خلق کرد که شعارها گل درشت نشوند و در خدمت نمایش و اثر باشند و در واقع فکر و حرف ها پوشیده باشد، چون جذابیت و ارتباط با مخاطب است که اولویت دارد. این ارتباط از طریق باورپذیری و تأثیرگذاری اثر محقق می شود. ما چهار کارگردان چه در طول جلسات و چه در زمان اجرا سعی کردیم که قصه را درست روایت کنیم. حضور اثر در جشنواره را چطور پیش بینی می کنید؟
تمام تلاشمان را کردیم که با استفاده از خلوص نیت و دانش و تجربه ای که داریم اثری خلق شود که دارای استانداردها باشد و بقیه اش دیگر به سلیقه مخاطبان و منتقدان و داوران جشنواره باز می گردد. در پایان؟ فیلم هیهات فتح بابی است برای اینکه نشان بدهیم که چهار کارگردان هم می توانند در موضوعی واحد دست به تولید مشترک بزنند. این تجربه ثابت کرد چنین اتفاقی امکانپذیر است و چه چیزی بهتر از اینکه فیلمی متعهد در خصوص فرهنگ عاشورایی تولید شود. جوان/روزنامه ای که سابقه توهین به اهل بیت(ع) را دارد برای پنجمین بار توقیف شد بی بی سی: توقیف «بهار» برای هتاکی به هاشمی و سیدحسن بوده است روزنامه بهار برای پنجمین بار و به دلیل توهین و تبلیغ علیه نظام و ارکان انقلاب توقیف شد. تسامح مکرر مسئولان در مواجهه با توهین ها و افتراهای روزنامه اصلاح طلب «بهار» نسبت به اعتقادات مذهبی شیعی و نیز برخی از بندهای قانون اساسی و ارکان مهم نظام اسلامی، از جمله ولایت فقیه، باعث گستاخی و جسارت هرچه بیشتر مسئولان این روزنامه شده بود. روزنامه بهار که به طرفداری و حمایت از تفکرات اصلاح طلبی شهرت دارد برای پنجمین بار است که توقیف می شود. همین روزنامه که چند وقت پیش به دلیل ندادن حق و حقوق خبرنگارانش با استعفای دسته جمعی هیئت تحریریه اش مواجه شد دو سال پیش به دلیل زیر سؤال بردن ولایت و خلافت بلافصل حضرت علی(ع) بعد از نبی مکرم اسلام(ص) پس از جنجال آفرینی های همپالگی هایش توقیف شده بود.«بهار» بار دیگر و در تازه ترین تحرکات و القای تفکرات التقاطی و متناقض مسئولانش با تشبث به دلایل واهی اقدام به توهین، هجمه و تخطئه نسبت به ارکان قانون اساسی و نظام اسلامی از جمله «ولایت فقیه» و «شورای نگهبان»، کرده است. این روزنامه هتاک در شماره روز شنبه(12 دی ماه) خود با انتشار مطلبی با عنوان «واهمه زوال قدرت» به طور تلویحی و غیرمستقیم رهبری و ولی فقیه را که براساس قانون اساسی وظیفه راهبری، هدایت و مدیریت نظام و انقلاب به عهده دارد، به تخطی از دستورات صریح دینی و الزامات منافع ملی محکوم کرد. این روزنامه پس از آسمان ریسمان بافی های بلاوجه سعی کرده با راه انداختن یک دادگاه خیالی هر شخص، جریان و تفکری را که مورد تأیید خود و دیگر همفکرانش نیست، خلاف شرع، قانون و حتی منافع ملی ترجمه نماید؛ در کمال وقاحت و گستاخی می نویسد: «برخی کسانی که باید متولی امر هدایت جامعه باشند و براساس دستورات صریح دینی و الزامات منافع ملی و... در فکر توده مردم باشند، متن جامعه را میدان مبارزه فرض کرده اند و هل من مبارز سر می دهند.»
نویسنده مطلب هر تفکر و جریانی را که انتخاب یا نظری برخلاف تصورات مهمل و غیرعقلانی وی و اربابانش داشته باشد، در تقابل با شرع و قانون دانسته و مروجان و منادیان صداها و خواسته های سیاسی، اجتماعی و اقتصادی متفاوت با خود را مترادف با پروژه «نفوذ» می خواند. نکته جالب اینکه شبکه سلطنتی بی بی سی فارسی در اقدامی مضحک ضمن وارونه نمایی و مرثیه خوانی برای این روزنامه سعی کرده علت توقیف آن را انتقاد «بهار» از هتاکان به هاشمی رفسنجانی و سیدحسن خمینی جلوه بدهد! حمایت/مدیرعامل انجمن سینمای جوان: با حضور طفیلی وار و نحیف «فیلم کوتاه» در جشنواره فجر مخالف هستم فرید فرخنده کیش گفت: با وجود همه جذابیتی که حضور فیلم کوتاه در جشنواره فیلم فجر می تواند داشته باشد شخصا با حضور طفیلی وار و نحیف فیلم کوتاه در فجر مخالف هستم. فرخنده کیش در گفت وگو با فارس، در خصوص اتفاقات اخیر و گلایه های فیلمسازان کوتاه از بی توجهی های سازمان سینمایی که در قالب نامه ای سرگشاده به حجت الله ایوبی عنوان شد، اظهارکرد: فیلم کوتاه ریشه سینمایی هر کشوری است و به طور معمول در جشنواره های معتبر در جهت کشف استعدادها شناخته می شود ، فکر می کنم جشنواره های مهم از این طریق می توانند به استعدادهای بالقوه فیلم کوتاه که آینده سازان سینمای داستانی هستند، توجه کنند و معمولا جشنواره ها اعتبار خود را از فیلم های کوتاه می گیرند و به همین دلیل ما نیز از جشنواره ملی و معتبر خودمان انتظار داریم که از این ظرفیت بالقوه غافل نشود. وی تصریح کرد: اما با وجود همه جذابیتی که حضور فیلم کوتاه در جشنواره فیلم فجر می تواند داشته باشد شخصا با حضور طفیلی وار و نحیف فیلم کوتاه در فجر مخالف هستم. فرخنده کیش ادامه داد: به طور کلی حق اعتبار جهانی فیلم کوتاه ایران است که حداقل یک سیمرغ به عنوان سیمرغ بهترین فیلم کوتاه که خودش دارای جشنواره معتبر جهانی است در جشنواره فجر داشته باشد تا بیش از پیش در جشن ملی سینمای ایران جایگاه ملی فیلم کوتاه ارتقا یابد، اما همان طور که گفتم با حضور در حاشیه و طفیلی وار فیلم کوتاه مخالف هستم و معتقدم اگر سازوکار مناسبی برای دیده شدن فیلم کوتاه در جشنواره فیلم فجر، صرف اختصاص بخش به این سینمای پرافتخار، خیلی مناسب نیست. مدیر عامل سینمای جوان در خصوص نامه اعتراضی فیلمسازان فیلم کوتاه به رئیس سازمان سینمایی نیز اظهارکرد: حس خود من این است که طرف اعتراض این دوستان کسانی هستند که 6 سال پیش با یک تصمیم عجولانه، فیلم کوتاه را جشنواره فجر حذف کردند و به دنبال احقاق حق خود هستند، اما به هر ترتیب فیلم کوتاه نیازمند دیده شدن است و این دیده شدن نیاز به اتفاقاتی دارد که با حضور در حاشیه رخ نمی دهد و یک حضور قدرتمند در جشنواره فجر می تواند جایگاه بالای فیلم کوتاه را بیش از پیش تنظیم کند. وی افزود: البته تجربه نشان داده اکران فیلم کوتاه در این فضای متمایل به سینمای بدنه جذاب نیست، اما اگر یک سازوکار مناسب برای آن برنامه ریزی شود و مثلاً به فیلمی که بیش ترین جوایز را در بین جشنواره های سالانه گرفته است، سیمرغ بلورین اهدا کنیم، فیلمسازان کوتاه به ادامه مسیر بیش تر دلگرم می شوند.
ما هم دغدغه بودجه داریم فرخنده کیش همچنین درخصوص اعتراض فیلمسازان به عدم اختصاص بودجه مناسب برای تولید حرفه ای فیلم کوتاه، اظهار کرد: طبیعتاً ما هم دغدغه بودجه را داریم، اما باید بدانیم که کشور در شرایطی است که همه ما باید با سازوکارهای خاص خودمان را با این شرایط پرفشار اقتصادی تطبیق دهیم. وی با بیان اینکه سال گذشته که در وظایف موسسات ذی ربط سازمان سینمایی تغییراتی ایجاد شد، این تغییرات در پایان سال ابلاغ شد ادامه داد: بنابراین عملاً رفتار بودجه مناسبی را نتوانستیم پیش بینی کنیم، اما استراتژی سال 95، این است که بودجه انجمن سینمایی جوان تقویت شود و در بودجه سال آتی هم از باب عدد بودجه و هم نوع تأمین اعتبارات، به دنبال فضایی هستیم که هم قانونی باشد و هم بتواند به حوزه فیلم کوتاه، کمک کند. امیدوارم شاهد حمایت های بیش تری از فیلمسازان جوان باشیم مدیرعامل سینمای جوان در توضیح بیش تر نحوه اختصاص بودجه سال آینده سینمای جوان، خاطرنشان کرد: طبق توافقی که با مسئولان مربوطه شده قرار است بودجه سینمای جوان به دلیل گستردگی فراوانی که در ارتباط با جوانان دارد، به شکل مستقل و کاملاً مشخص تعریف شود و امیدواریم بعد از این اتفاق، شاهد حمایت های بیش تری از فیلمسازان جوان و روند تولید فیلم حرفه ای باشیم. فرخنده کیش ادامه داد: بودجه ای که همیشه در اختیار سازمان سینمایی قرار می گیرد به شکل سازمانی بین مؤسسات توزیع می شود، اما ما به دنبال یک ردیف بودجه مستقل هستیم که بتواند سینمای جوان را مستثنی کند و کم ترین درخواست ما از مسئولان این است که با این موضوع موافقت کنند تا بتوانیم خدمت بیش تری به جوانان فیلمساز و تولید حرفه ای فیلم کوتاه در کشور داشته باشیم. وی همچنین با اشاره به اینکه برای کمک به تخصیص بودجه مستقل به سینمای جوان، سازمان های مرتبط با جوانان نیز باید وارد عمل شوند، گفت: وزارت ورزش و جوانان اصلی ترین نهاد مرتبط با جوانان در کشور است که متأسفانه بیش تر توجه آن به بحث ورزش است و کم تر به بحث فرهنگ و هنر جوانان در رفتارهای بودجه ای آن توجه شده و انتظار داریم با توجه به اینکه انجمن سینمای جوان در سطح ملی با فیلمسازان در ارتباط است، وزارت ورزش و جوانان نیز بخشی از بودجه فرهنگی خود را برای کمک به روند تخصیص بودجه مستقل به سینمای جوان اختصاص دهد. فرخنده کیش همچنین در خصوص شایعات فراوان تغییراتی مدیریتی در سینمای جوان که از مدت ها قبل به گوش می رسد، گفت: مجموع مدیران سازمان سینمایی، لطف فراوان به من دارند و هر زمان نیازی را مطرح کردیم، در کمال همکاری سعی در برطرف کردن آن کرده اند و ما نیز هیچ مشکلی نداشته ایم، مگر اینکه دست سومی بخواهد این تغییرات ایجاد شود؛ وگرنه تا زمانی که در این جایگاه خدمت رسانی حضور داشته باشیم، مسئولیت خود را به بهترین نحو ممکن انجام خواهیم داد. شرق/گفت وگو با «خسرو خورشیدی» : وقت جوان ها تلف می شود حافظ روحانی ٢٨ آذر در تالار شهید آوینی دانشکده هنرهای زیبا، مدالی با عنوان و به نام خسرو خورشیدی، به طراح صحنه و استاد دانشگاه رشته طراحی صحنه، اهدا شد. نام طراحی که همکاری هایش با زنده یاد حمید سمندریان هنوز در بسیاری از ذهن ها مانده است. «خسرو خورشیدی» سال گذشته نیز نمایشگاهی از آثارش در گالری حنا برگزار کرد. با او گفت وگویی کرده ایم که می خوانید: فکر اهدای این مدال از کجا آمد؟ من از سال ١٣٧٤ وارد دانشکده هنرهای زیبا شدم و تدریس را در آنجا شروع کردم. از سال ١٣٨٠ بود که آقای پیام فروتن دستیار من شد. کسانی هستند که در زندگی انسان خیلی اثر می گذارند، یکی از کسانی که تأثیر بسیار مثبتی بر زندگی من گذاشت، همین آقای پیام فروتن بود. من همیشه سر کلاس ها برای بچه ها اسکیس می کشیدم. بهرام بیضایی فیلم نامه ای دارد که در جنگ جهانی دوم رخ می دهد (اشغال)، من معماری آن روزهای تهران را می کشیدم و توضیح می دادم. آقای پیام فروتن هر بار می گفت: «استاد اینها را مکتوب کن» و من بالاخره یک روز حرفش را گوش کردم و اثری که او بر من گذاشت، انتشار همین کتاب بود. واقعا مشوق انتشار کتاب او بود. فکر اهدای این مدال هم از او بود، یکی از کسانی که تأثیر مثبتی بر زندگی من گذاشت - کسانی که تأثیر منفی گذاشتند که زیادند – همین آقای پیام فروتن بود.
دیگر تدریس نمی کنید؟ از سال ١٣٩٢ به بعد دیگر نه. من اعتقاد دارم که معلم یا استاد زمانی باید سر کلاس برود که به قول ما قدیمی ها: چهار ستون بدنش سالم باشد؛ وقتی قرار است لنگ لنگان بروی بر سر کلاس، دیگر نمی شود، این اعتقاد من است. الان بیش تر دنبال کارهای شخصی ام هستم، در لواسان کار معماری زیاد می کنم، ثابت ننشسته ام و به هر شکل ادامه می دهم. به جز هشت سال که در سفر بودم، باقی را تدریس کردم. یک سال برای یک دوره مطالعات دانشگاهی به آمریکا رفتم، بعد برگشتم. سال ١٣٦٣ بعد از مجموعه تلویزیونی «سربداران» (محمدعلی نجفی، ١٣٦٣) آن قدر آزرده شده بودم که دعوت موزه متروپولیتن را پذیرفتم و رفتم، ولی وقتی برگشتم دو مرتبه تدریس را شروع کردم، تا سال ١٣٩٢. سال ١٣٨٢ بازنشسته شدید؟ بله، ولی چه بازنشستگی ای! در حق من چنان بی رحمی کردند که دوست ندارم منعکس شود. دوست دارم الان از نکات مثبت صحبت کنیم. در دانشکده هنرهای زیبا تدریس می کردید؟ نه، در اصل من استاد دانشگاه هنر بودم؛ دانشکده هنرهای دراماتیک سابق که به دانشکده سینما و تئاتر تبدیل شد. یعنی وقتی از ایتالیا به ایران برگشتید، تدریس در دانشگاه هنر را آغاز کردید؟ بله، از سال ١٣٥١ هم زمان در دانشکده هنرهای زیبا هم تدریس می کردم. مهدی کوثر، رئیس دانشکده هنرهای زیبا بود. آقای کوثر از من خواست در سمت استادیار به دانشکده هنرهای زیبا هم بروم. از قدیم عادت داشتم اگر کار را با کسی شروع کردم با همان هم ادامه بدهم، به همین دلیل دعوتش را رد کردم و گفتم من دارم با دانشکده هنرهای دراماتیک کار می کنم. در دانشگاه سینما و تئاتر به جز شما چه کسانی درس می دادند؟ پیش از انقلاب گروه طراحی صحنه خیلی گروه خوبی بود؛ خانم ملک جهان خزائی بود که روش خاص خودش را داشت و در رویال آکادمی انگلستان تحصیل کرده بود، من در آکادمی هنرهای زیبای رم تحصیل کرده بودم، خانم زیبا پرهام و خانم مینا مانی قلم که در رم و آمریکا تحصیل کرده بودند. شما بیشتر در رشته طراحی صحنه و معماری کار کرده اید، ولی در فراخوان تجسمی ورسوس، مجسمه ها را قضاوت می کنید. تا دوره رنسانس مجسمه سازی و معماری خیلی به هم نزدیک بودند، ولی هرچه زمان گذشت این دو رشته هنر از هم جدا شدند. الان این دو حوزه چقدر به هم نزدیک هستند؟ هنوز در کار بعضی معماران مانند خانم زاها حدید که در آثارش از مجسمه سازی الهام گرفته. یا مثلا در آثار لوکوربوزیه می بینید او گاه حجم های بزرگی را در کارش قرار می دهد که ملهم از مجسمه سازی است، ولی آن رابطه ای که قبل تر بود، دیگر نیست، شما درست می گویید. ممکن است که با تماشای آثار بعضی هنرمندان حس وحال مجسمه به بیننده دست دهد، ولی آن رابطه ای که شما گفتید دیگر برقرار نیست. مجسمه زیبایی خاصی به بنا می داد، مثل دوخت یا دگمه خوب برای یک لباس زیباست. از جنبه آکادمیک، چقدر رشته ها و درس هایی که دانشجویان دو رشته می خوانند شباهت دارد؟ از خودم مثال می زنم. من در ابتدا می خواستم معماری بخوانم، ولی درس ریاضی برایم زیاد و سخت بود. وقتی با صحنه اپرا آشنا شدم، دیدم چقدر معماری زیباتری دارد، چقدر دست طراح باز است و ایده می دهد یا در فیلم که چقدر طراح می تواند با صحنه و لباس به فیلم کمک کند. شما به رابطه بین مجسمه و معماری اشاره کردید، در مصر باستان مجسمه ها و پیکره های خدایان ترکیبات معماری را تشکیل می داد. برای همین هنگامی که فیلم «کلئوپاترا» (جوزف ال مانکویچ، روبن مامولیان، داریل اف زانوک، ١٩٦٣) را در چینه چیتا می ساختند، در کنار طراحان صحنه تعداد زیادی مجسمه ساز هم کار می کردند و مجسمه هایی عظیم صحنه را می ساختند. در معماری مصر باستان این رابطه خیلی مستقیم بود؛ مثلا اهرام ثلاثه مجسمه مدرن است. الان خیلی از هنرمندان با الهام از اهرام ثلاثه مجسمه می سازند. اکنون هم که به معماری مصر نگاه می کنید، بنا را در کنار مجسمه می بینید که با هم ترکیب زیبایی را ساخته اند.
شما سال ها در دانشگاه تدریس و آثار هنری دانشجویان را تعقیب کرده اید. آثارشان را چگونه ارزیابی می کنید؟ یک مشکل در ایران وجود دارد که خود من هم تا حدی درگیر آن بودم. ما هنوز در ایران مدارس کامل هنری نداریم. من برای کنکور آکادمی هنرهای زیبای به رم رفتم. در تهران استادهای خوبی داشتم مثل آقای محمود اولیا که از شاگردان علی محمد حیدریان بود یا با آقای پروفسور بازیل کار می کردم و فکر می کردم که خیلی نقاشی می دانم ولی چون در دبیرستان عادی درس خوانده بودم، روحیه هنری در من پرورش پیدا نکرده بود. استادم در آکادمی هنرهای زیبای رم من را رد کرد با همه نقاشی های زیبایی که به زعم خودم با خود برده بودم. به من گفت که اینها ایرانی است، ایتالیایی نیست. آن موقع ما مجبور بودیم با کت و شلوار و کراوات در کلاس حاضر شویم، مثل الان نبود که با یک تی شرت سر کلاس حاضر می شوند. من مانده بودم که به این استاد معروف چه باید بگویم. بعد که اعتراض هایش تمام شد، گفت تو از ایران با شتر آمدی؟ گفتم: «بله، اسم شترم الایتالیا بود». بچه هایی که الان به دانشگاه می آیند از روی معدل می آیند. اکثرا در ریاضی و دیگر علوم بهترین هستند، ولی ما مدرسه هنر برای آنها نداریم. بعد که در آکادمی سر کلاس رفتم، فهمیدم که چرا کار من را رد کرد چون کاری که من ارائه داده بودم یک چیز کهنه و منسوخ بود، درحالی که آنها همه میکل آنژ و لئوناردو داوینچی امروزی بودند. یعنی طرز فکرشان آن قدر در طول سال هایی که در آکادمی درس خوانده بودند، تغییر کرده بود که حد نداشت. ما هنوز این مشکل را در ایران داریم؟ بسیار، وقت بچه های ما دارد تلف می شود. استادهایمان خوب نیستند؛ همان دانشجوهایی هستند که بعد از یک مدت استاد می شوند. یادم می آید سر کلاس زنده یاد دکتر میرفندرسکی بودیم. ایشان وقتی درباره معماری یکی از کلیساهای رم صحبت می کردند، تجزیه و تحلیل فوق العاده ای می کردند. ما الان چنین استادانی نداریم. ما همیشه وقتی تغییری رخ می دهد، نام یک تعداد از آدم ها را محو می کنیم. نمی توانیم اسم کسانی مثل آقای میرفندرسکی یا سیحون یا مهندس فروغی یا همه آن کسانی را که اثر گذاشتند، حفظ کنیم. درحالی که الان کسانی تدریس می کنند که فقط می خواستند استاد شوند، بی آنکه کارشان را دوست داشته باشند. من ناراحت می شوم وقتی جوانی را می بینم با معدل ١٨ یا ١٩ در ریاضی که آمده هنر و حالا دارند او را سرمی دوانند. ولی جوان های ما واقعا باذوق اند. من الان که نمایشگاه های نقاشی را می بینم اصلا با رم یا پاریس قابل قیاس نیست. موقع اهدای این نشان که آقای فروتن و خانم اسکندرفر بانی اش بودند، من پیشنهاد دادم که از سال دوم این جایزه را بین دانشجوها ببرند تا آنها رشد کنند. شما الان داوری جایزه تجسمی ورسوس را پذیرفته اید. این جوایز تا چه حد می توانند به این جوان ها کمک کنند تا بخشی از ضعف نهادهای آکادمیک جبران شود؟ اصلا توان انجام این کار را دارند؟ اتفاقا در ایران این جوایز درست هستند. مثل کارهایی که خانم اسکندرفر یا خانم مهرنوش بهبودی یا آقای فردین عالیزاد می کنند. چرا؟ چون این رخدادها با برگزاری شان و همکاری با هم می توانند کم کم هنرکده هایی را راه اندازی کنند تا این هنرکده ها بتوانند اثر خوبی روی جوان ها بگذارند. اتفاقا می توانند یا سطح دانشگاه ها را بالا ببرند یا نشان دهند که روش تدریس دانشگاه ها غلط است، پس بدون شک اثر مثبت دارد. شرق/پایان تنهایی «رسانه ملی» «شبکه های خصوصی» می آیند؟ شرق: سرگرمی سازی برای مخاطبان یکی از وظایف رسانه ای مانند تلویزیون است. مخاطب گسترده تلویزیون و فراگیربودن این رسانه در تمام این سال ها یکی از انگیزه های حضور هنرمندان در این عرصه بوده است و در بسیاری از مواقع کارگردان هایی که سابقه خوبی در سینما داشتند نیز گریزی به این مدیوم زده اند و تجربه های خوبی از همراهی با مخاطبانشان کسب کرده اند. اما همراهی هنرمندان با تلویزیون چند سالی است که شکل متفاوت تری به خود گرفته است. مهران مدیری و رضا عطاران از جمله هنرمندانی بودند که سال ها پیش جدایی آنها از تلویزیون سروصدای زیادی کرد و جای خالی سریال های طنز آنها در تلویزیون احساس می شد؛ هنرمندانی که توانسته بودند مخاطبان بسیاری را با خود همراه کنند و این همراهی در سال های غیبت آنها در تلویزیون، در رسانه های دیگری چون شبکه نمایش خانگی و سینما اتفاق افتاد و به مرور در سال های اخیر کمبود برنامه های جذاب و سرگرم کننده عمده ترین دلیل گرایش مردم به سمت رسانه های دیگر بوده است.از سوی دیگر مدیران رسانه ملی نیز از تهدید شبکه های ماهواره ای و به خصوص محتوای سریال هایی که با دوبله فارسی به مخاطب ایرانی عرضه می شود، ابراز نگرانی می کنند و هر بار در صحبت هایشان به رقابت شبکه های داخلی و ماهواره ای اشاره می کنند.
مسئله اقتصادی و هجرت هنرمندان براساس قوانین، هرگونه همکاری یا مشارکت در تولید برنامه تخلف محسوب می شود. این بخشی از گفت وگوی حسین نوش آبادی، سخنگوی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در گفت وگو با «ایرنا»است. او در این گفت وگو تأکید کرد که ماده ١٠ ممنوعیت تجهیزات ماهواره ای به صراحت دستگاه ها را مکلف کرده تا با افرادی که با شبکه های ماهواره ای همکاری دارند، برخورد کنند و در ماده١٣ قوانین اجرائی ممنوعیت ماهواره نیز هرگونه ارسال آگهی ممنوع و براساس دستورالعمل دولت و مصوبه شورای عالی قوانین برای هر یک، مجازات هایی منظور شده است و وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی با همکاری وزارت ارتباطات و نیز صداوسیما موظف است آیین نامه ممنوعیت هرگونه همکاری در این زمینه را تدوین، تنظیم و ابلاغ کنند.با توجه به تمام محدودیت هایی که هرگونه فعالیت و همکاری با شبکه های ماهواره ای را منع می کند، این روزها بیش از گذشته شاهد پخش آگهی های فرهنگی به خصوص فیلم های سینمایی و همراهی هنرمندان داخلی با شبکه های ماهواره ای هستیم.طرح حمایتی شبکه های ماهواره ای از فعالیت های فرهنگی بدون دریافت هیچ گونه وجهی، از نکاتی است که بسیاری روی آن تأکید می کنند و با توجه به شرایط نابسامان اکران در کشورمان، برای پخش کننده یا تهیه کننده سینما این طرح حمایتی به منزله امکان بهتر برای فروش بهتر اثرش است و طبیعی است که از این طرح استقبال می کند.از سوی دیگر رجعت برخی از هنرمندان به مقابل یا پشت دوربین شبکه های ماهواره ای نیز از دیگر نکاتی است که توجه بسیاری را به خود جلب کرده است، خصوصا بازیگرانی که با انتشار عکس خصوصی از آنها با شمایلی خلاف عرف کشورمان نظرات متفاوتی را برای پیوستن آنها به شبکه های ماهواره ای ایجاد کرد. گفته می شود مسائل اقتصادی عمده ترین دلیل همکاری هنرمندان با شبکه های ماهواره ای است. شنیده ها حاکی از آن است که با تمامی افراد شاغل در این شبکه ها، مثل کارمندان یک شرکت رفتار می شود و حقوق آنها چه در زمانی که مشغول به کار هستند و چه زمانی که کاری در دست ندارند، پرداخت می شود و شاید این عمده ترین دلیلی است که بسیاری را به حضور در این شبکه ها تشویق می کند. به عنوان مثال یک کارگردان در شبکه های ماهواره ای ماهانه نزدیک به هشت میلیون تومان درآمد دارد و این رقم به عنوان حقوق ماهانه او در نظر گرفته می شود. هر چند میزان حقوق دریافتی آنها در این شبکه ها با داخل کشور تفاوتی ندارد یا حتی ممکن است کمتر هم باشد، اما تأمین شدن آنها حتی زمانی که مشغول به کاری هم نیستند، ثبات اقتصادی برای آنها فراهم می کند. در چند ماه گذشته نیز پیوستن برخی از چهره ها به این شبکه ها از جمله صدف طاهریان، مانی کسرائیان، چکامه چمن ماه و خبر پیوستن رابعه اسکویی به شبکه جم نیز خبرساز شد و به نظر می رسد، در آینده شاهد پیوستن چهره هایی دیگر به این شبکه باشم. آینده شبکه های ماهواره ای و هنرمندان ایرانی حقیقت این است که به گفته بسیاری از کارشناسان حوزه رسانه و برنامه سازان رسانه ملی هنوز هم می توان مخاطبی را که بیشترین زمانش را صرف دیدن شبکه های ماهواره ای می کند، به دیدن شبکه های داخلی ترغیب کرد کما اینکه پخش برنامه های پرمخاطبی چون خندوانه این حرف را تصدیق کرد. اما تعداد اندک این گونه برنامه ها درحال حاضر نمی تواند پاسخ گوی تعداد بسیار زیاد مخاطبان با سلیقه های گوناگونی باشد که به نوعی به دیدن برنامه های شبکه های ماهواره ای عادت کرده اند.مشکلات اقتصادی موجود در حوزه فرهنگ خصوصا سینما و تلویزیون اتفاقی است که به امروز انتقاد بسیاری از هنرمندان را در پی داشته و عدم امنیت شغلی از دیگر مواردی است که هنرمندان هربار از مدیران فرهنگی طلب می کنند.به نظر می رسد بهبود شرایط اقتصادی هنرمندان و ایجاد بستر لازم برای فعالیت آنها می تواند تا حد زیادی امنیت شغلی را به هنرمندان بازگرداند. درحال حاضر بسیاری از نبود شبکه های خصوصی در کشور صحبت می کنند؛ اتفاقی که اگر وجود داشت، می توانست اتفاقات بهتری را رقم بزند و برخی، از شبکه های ماهواره ای به عنوان مکمل شبکه های دولتی ایران سخن می گویند که وظیفه سرگرم سازی مخاطب را بر عهده گرفته است. با همه اینها باید دید در آینده مدیران فرهنگی چه سازوکاری برای امنیت شغلی هنرمندان در نظر می گیرند؟ فرهیختگان/گفت وگو با سوگل طهماسبی بازیگر نقش نرگس در سریال کیمیا تجربه ای بزرگ درکنار حرفه ای ها در کنار مهراوه شریفی نیا در نقش «کیمیا» بازیگر دیگری بازی اش به چشم آمد که نقش نرگس را بازی می کرد. سریال «کیمیا» با بیش از 300 بازیگر این شب ها از شبکه دوم سیما در حال پخش است. کیمیا شخصیت اصلی سریال است که زندگی اش دستخوش تغییرات در برهه های زمانی مختلف می شود، ازجمله جنگ و انقلاب تاثیر بسزایی بر او می گذارند. نرگس با بازی سوگل طهماسبی نیز خرده داستان های خودش را دارد. آنچه باعث شده این نقش بیشتر دیده شود، بازی سوگل طهماسبی است که 25 اسفند 64 در اصفهان به دنیا آمد. او بزرگ شده اهواز و فوق دیپلم رشته گرافیک است. در سال 1381 در تئاتر استانی جایزه ای را دریافت کرد و بازی اش در این جشنواره موجب شد کیانوش عیاری از او برای بازی در سریال«روزگار غریب» دعوت کند. با این بازیگر به بهانه بازی در سریال «کیمیا» به گفت وگو نشسته ایم.
شما در بیش از 10 سریال چندین فیلم و تله فیلم بازی کرده اید اما با سریال کیمیا به مخاطب معرفی شده اید. قبل تر در سریال «فاصله ها» که آن را هم مسعود بهبهانی نیا نوشته بود، شخصیت ریحانه را بازی می کردم. ولی الان نرگس دیگر شخصیتی است که دیده شده است. علت دیده شدن این شخصیت چیست؟ به هرحال من دارم نقش مکمل شخصیت اصلی سریال کیمیا را بازی می کنم. در کنار بازیگران حرفه ای بوده ام و اولین سریال بیش از 100 قسمتی را بازی می کنم. تلاشی که خودم کرده و انرژی ای که گذاشته ام هم بی تاثیر نبوده است. سعی کرده ام تا آن جایی که می توانم به شخصیت نرگس نزدیک شوم و عین واقعیت را بازی کنم و این شخصیت برای همه قابل درک باشد. همه اینها دست به دست هم می دهد تا نه تنها یک شخصیت بلکه یک سریال ماندگار شود. چه چیزی شما را مجاب کرد این نقش را بازی کنید؟ برای من در انتخاب نقش هایم کارگردان مهم است. خیلی دوست دارم با کارگردانی که بااخلاق است کار کنم چون با اخلاق بودن کارگردان سرصحنه آرامش می آورد. آرامشی که ما سر صحنه کیمیا داشته ایم را شاید به ندرت تجربه کرده ایم. 10سال پیش یک تله فیلم با افشار کار کرده ام و این همکاری باعث شد با فضای کاری او آشنا شوم. با عوامل تهیه و تولید هم قبلا همکاری داشته ام، این موضوعات بیس اولیه ای بود برای انتخاب. وقتی کست را می بینی که مهراوه شریفی نیا و آزیتا حاجیان و دیگر بازیگران حرفه ای دارند بازی می کنند این خودش نکته دیگری است. وقتی فیلمنامه را می خوانید می بینید نرگس شخصیت مثبتی است و در عین مثبت بودن اشتباهاتی می کند، چون همیشه شخصیت های مثبت ما سفید سفید است ولی نرگس با وجود سفیدبودنش خطاها و قضاوت های اشتباهی می کند. اینکه باید شخصیت 16 تا 47 سالگی یک نقش را بازی می کردم، وسوسه انگیز بود، چون یک شخصیت تمام مقاطع زندگی از 16 تا 47 ساگی را تجربه می کند، مدرسه می رود، دانشگاه می رود، ازدواج می کند و پیر می شود، این تجربه بزرگی برای من بود. شما در بلندترین سریال بازی کردید، آیا بازی در این سریال شما را از حضور در کارهای دیگر منع نکرد؟ من سراغ کار دیگری نرفتم اما حد فاصله ای که دو ماه کار نداشتم سریال «رهایی» به کارگردانی مسعود تکاور را بازی کردم. در این دوسال هیچ پروژه دیگری کار نکردم. فقط دوست داشتم تمرکزم روی سریال «کیمیا» باشد. چون می دانستم وقتی کیمیا پخش می شود بازتابش برای من خوب خواهد بود و معادل هزار کاری است که قرار بوده انجام دهم ولی نشده است. حضورم در سریال «رهایی» فقط به این دلیل بود که تهیه کننده این دوکار (کیمیا و رهایی) یکی بودند و این امر باعث می شد هماهنگی لازم به وجود آید تا لطمه ای به سریال کیمیا نخورد.
آیا از بداهه هم بهره برده اید؟ یا اینکه نعل به نعل از دیالوگ های نوشته شده استفاده کرده اید؟ در سکانس هایی که من با مهراوه داشتم آنقدر رابطه مان صمیمانه و دوستانه بود که بعضی جاها از خودمان دیالوگ می گفتیم، به خاطر اینکه با هم صحبت و مشورت می کردیم و به جایی می رسیدیم که اگر این را بگوییم فضا دوستانه تر می شود. بعد با اجازه جواد افشار و مسعود بهبهانی نیا بداهه گویی می کردیم و حالا که کار را می بینیم بد هم نشده است. درواقع صمیمیتی که بین دو شخصیت نرگس و کیمیا به وجود آمده به دلیل آن بحث هایی بوده که ما با هم داشتیم. الان که سریال را تماشا می کنید از بازی تان راضی هستید؟ به هر حال هرآدمی ضعف هایی دارد ولی در آن شرایط تمام تلاشم را کردم. 70 تا 80 درصد از کارم راضی هستم. 20 تا 30 درصد باقی مانده هم به خاطر شرایطی است که پیش می آید. بازی بازیگران در سریال «کیمیا» بسیار روان و باور پذیر است. همکاری شما به چه صورت شکل می گرفت؟ کیمیا سریالی است که شخصیت اصلی آن برخلاف سریال های دیگر، یک زن بود و درواقع ما در سریال زن سالاری داشتیم و این موضوع اعتمادبه نفس خوبی به ما می داد. از طرفی در پشت صحنه هم این اتفاق می افتاد. آزیتا حاجیان به عنوان مادر تمام گروه جاهایی ما را تشویق و راهنمایی می کرد و این اتفاق مهمی بود. خانم حاجیان که استاد بنده است پشت مونیتور می ایستاد و نگاه می کرد که من و مهراوه شریفی نیا چطور این سکانس را بازی می کنیم و بعضی وقت ها هم ما را نقد می کرد. بازی روان و باور پذیر همه بازیگران به پشت صحنه برمی گشت. واقعا همه ما دوستانه کار کردیم. قانون/«قرار» د ر بی قراری پد ران شهد ای غواص مرضیه صاد قی نمایش قرار روایتی است از پد رانی که 29 سال به انتظار بازگشت فرزند انشان چشم به راه ماند ند .این اثربه نویسند گی و کارگرد انی «مهرد اد کوروش نیا» د ر مجموعه ایرانشهر بر صحنه می رود و به مرور نگرانی ها و د لواپسی های پد ری از کود کی فرزند ش تا زمان مشاهد ه جسد بی جان او می پرد ازد . کوروش نیا قصد د ارد ساختار روایت را تغییر بد هد ،او زمان را د ر نمایشش جا به جا می کند و کود کی و بزرگسالی «بهرنگ صاد قی» را به شکل همزمان بر صحنه می برد .این اثر نشان د هند ه ترس ها و امید های کود کی است که با کنار گذاشتن د لهره هایش پا به جوانی می گذارد و یکی از 175 شهید غواص می شود .«قرار»روایت گر مرد ی است که فرزند ش را با ایمان به شکست نخورد ن تربیت می کند و شجاعت پسرش حسرتی 29 ساله برایش به بار می آورد .29 سال انتظار تا زمانی که جسد های د ست بسته به تهران برمی گرد ند . شیوه روایت کارگرد ان قصد د ارد به نوع قصه پرد ازی متون کهن بازگرد د ،د ر شکل د استان سرایی گذشته نویسند ه و راویان برای قانع کرد ن مخاطب از روش علت و معلول استفاد ه نمی کرد ند روایتگر قصد ند اشت با علت مخاطب را قانع کند برای خشنود نگهد اشتن خوانند ه یا شنوند ه جاد وو رمز را به کار می برد ، د ر این شکل روایت د یگر به د نبال د لایل منطقی نیستیم بلکه با جزییاتی که گاه قاد ر به د رک شان نیستیم از قصه لذت می بریم.
د ر روایت «قرار» نویسند ه با کنارهم قرار د اد ن چند د وره از زند گی شخصیت ها به شکل همزمان،استفاد ه از ساعت و تکرار مد اوم حرکت های شطرنج قصد د ارد اثرش را د ارای لایه های پنهانی نشان د هد اما آنچه او را از د ست یافتن به موفقیتی که د استان های کهن د اشتند محروم می کند ، انتخاب موضوع است. اگر راویان آثار گذشته موفق به جلب مخاطب می شد ند لیلش انتخاب د رون مایه ای عاشقانه یا هیجانی بود .راوی، روایت می کرد تا مخاطب را سرگرم کند اما زمانی که قصه ها و حکایت ها د ارای هد فی د یگر شد ند شکل روایت تغییر کرد ،زمانی که قصد د اریم ماجرایی اجتماعی و انسانی را که د ر د وره زمانی خود مان می گذرد روایت کنیم نمی توانیم از اصولی استفاد ه کنیم که د ر راستای اجرای هد فی د یگر مورد استفاد ه قرار می گرفتند مگر اینکه حاد ثه اصلی د ر سایه قرار بگیرد .اما موضوع این اثر به حد ی پررنگ و اثر گذار است که از آغاز تمام اید ه های خلاقانه کارگرد ان را بی هد ف و سرگرد ان می کند . بازگویی نمایشی یک حماسه تراژیک نویسند ه با انتخاب شجاعت 175 شهید غواص که می توان گفت یکی از د رد ناک ترین حواد ث د ر 10 سال گذشته بود ه است مخاطب را تحت تاثیر قرار می د هد ، او موضوعی انتخاب می کند که تمام ضعف های نوشته اش را بپوشاند ، احساسات مخاطب را نشانه می رود نه آگاهی و تفکر او را. علاوه بر احساسات آنچه نشستن روی صند لی را تا پایان نمایش برای بینند ه ممکن می کند بازی خوب کود کی است که از تمام ساد گی و ظرافتش د ر این اثر استفاد ه کرد ه و تنها نقش خاکستری د استان«بنیامین» (با بازی رضا رباط جزی) با رفتارهای محد ود فیزیکی و بیان مناسب تصویری از یک انسان واقعی را به نمایش می گذارد همراه با ترد ید ها و د ود لی هایش، لغزش ها و عذاب وجد ان هایی که همراه اوست. نویسند ه قصد د ارد روایتگر رنج یعقوب نبی که د رانتظار فرزند ش است باشد اما از کد هایی سطحی فراتر نمی رود ، صحنه سفید و نیمه خالی نه تنها به مخاطب کمک نمی کند چیزی را د رک کند بلکه اورا خسته می کند . عشق، وطن و شهاد ت د ر پایان این اثر چند بار اشک را به چشمان تماشاگران می آورد اما این اشک نتیجه حاد ثه ای است که مخاطب د ر ذهنش به خاطر می آورد و مرور می کند نه آنچه کارگرد ان به تصویر کشید ه است. مرگ175 جوان غواص موضوعی مناسب است برای بیان شجاعت و فد اکاری و وطن د وستی. این متن تاحد ی این اهد اف را د نبال می کند اما هرگز نمی تواند آن طور که شایسته است فرم و محتوا را هماهنگ کند و حقیقت را واقع گرایانه به نمایش بگذارد . قدس/با مجتبی آقایی، دبیر هشتمین جشنواره بین المللی هنرهای تجسمی فجر جشنواره فجر باید یک المپیاد هنری شود قدس/ صباکریمی: جشنواره بین المللی تجسمی فجر امسال هشتمین دوره خود را سپری خواهد کرد. در حالی که این رویداد نسبت به دیگر جشنواره های فجر جوان تر و نوپاتر است، در سال های برگزاری بویژه دوره های اخیر با استقبال هنرمندان و مردم مواجه بوده است. با مجتبی آقایی، دبیر هشتمین جشنواره بین المللی هنرهای تجسمی فجر درخصوص جشنواره پیش رو به گفت وگو نشسته ایم که در ادامه می خوانید. روند ارسال و انتخاب آثار از سوی هنرمندان و داوران در جشنواره امسال چگونه بود و با توجه به این که قرار است اسامی شرکت کنندگان بزودی اعلام شود، آثار را چگونه ارزیابی می کنید؟
امسال در وهله اول هنرمندان ثبت نام می کردند، ولی اثر خود را نمی فرستادند و فقط اعلام آمادگی می کردند. در مرحله بعد همزمان با اعلام حضور خود در این رویداد، کار اولیه را می فرستادند که در نهایت با نظر داوران و خود هنرمند این اثر تکمیل می شد. جشنواره امسال مانند روال سنتی سال های گذشته برگزار نمی شود که شخصی اثر را بفرستد و فقط نتیجه داوری این باشد که آیا این اثر مورد قبول واقع شده است یا خیر. در واقع سیستم جشنواره امسال یک سیستم تعاملی است که در دنیا خیلی مرسوم است و در این شکل از برپایی جشنواره که هیأت انتخاب موسوم به مدیران هنری هستند در تعامل با هنرمند اثر را کامل می کنند و اثر نهایی که هم مورد نظر هنرمند و هم مورد نظر شورای هنری است، آماده می شود و به نمایش در می آید. در حالت سنتی هنرمند اثری را ارائه می دهد و آن اثر داوری می شود که در این شیوه رشته ها مستقل از هم اصالت دارند و مرز مشخصی میان آنها وجود دارد. در نتیجه اصالت با رشته است، اما امسال در یک قالب جدید با شکل پروژه ای سر و کار داریم و جشنواره در واقع به سمت درست خود هدایت شده است. وقتی ما می گوییم جشنواره هنرهای تجسمی، «تجسمی» وجه اشتراک آنهاست. پس در نتیجه یک ایده اصیل تر از متریال است. این ایده و محصول هنری ممکن است حتی تلفیقی از کار حجمی، عکس، گرافیک، ویدئو آرت و... باشد. همه این ابزارهای تجسمی در اختیار یک اثر تجسمی است و در نتیجه در نمایشگاه هم شاهد آثار مختلفی در حوزه های متنوع هنری خواهیم بود. با این نگاه موضوعاتی که برای جشنواره در نظر گرفته شده از قبل تعیین شده است یا هنرمند در ارائه اثر خود آزاد است؟ وقتی شما موضوعی را در جشنواره مشخص می کنید، در واقع تولید اثری را سفارش می دهید، یعنی هنرمند در استخدام شماست. هنرمند در جشنواره با نگاه خودش اثر را تولید می کند اما به کار او جهت دهی می شود، بدین معنا که در مسیر درستی هدایت خواهد شد. بنابراین وقتی اثر را جهت دهی می کنید به هنرمند می گویید به ماده خام فکر نکن و ایده سیال را براساس باورها و اندیشه ها و به عنوان یک هنرمند در اثر جاری کن. رویکرد هنرهای تجسمی کاملاً مشخص است و محدود به رشته نیست. خود فجر هم عنوان زیبایی است که فارغ از بحث مناسبتی بودن آن بحث طلوع، امید و دمیدن یک روح تازه را نوید می دهد که نشان از بالندگی است. امیدوارم امسال با این رویکرد تازه ای که شکل گرفته بتوانیم به نتایج مثبتی هم برسیم. این وضعیت در دوره های گذشته چگونه بود و چقدر از تجربیات پیشین بهره گرفتید؟ در دوره های اول وقتی ساختارها عوض می شود به تبع آن مسیر تکاملی پیموده شده و جشنواره شکل می گیرد. حال اگر دبیری در این بین کل مسیر را فقط به صرف تغییر عوض کند همه چیز به هم می خورد. ما تجربه های سال های قبل را بررسی کردیم و با تعدادی از دست اندرکاران دوره های پیش به گفت وگو نشستیم و تجربه های بین المللی را نیز رصد کردیم. در بین این رصد کردن ها برای من جالب بود که به تجربه برپایی «ونیز» برخوردیم و اینکه با 170 سال قدمت در برگزاری، خاستگاهش یک حرکت اجتماعی و مناسبتی و موسوم به دولتی بوده است که راه خود را به درستی پیدا کرده است و الان به عنوان یک رویداد هنری کاملاً جریانی تاثیرگذار در دنیاست. به عقیده من در کشور ما قدری پراکنده عمل می شود و جشنواره هایی که تحت عنوان فجر برگزار می شوند هیچ پیوستگی و هم افزایی با هم ندارد. وقتی ما می گوییم مرزی بین هنرهای تجسمی وجود ندارد بدین معنی است که می توانیم این مسأله را در بخش های مختلف دیگر فجر هم اجرایی کنیم.
طبق آمار ارائه شده 80 درصد از شرکت کنندگان تحصیلات آکادمیک دارند و تجربه های موفقی در زمینه هنر داشتند، این مسأله چقدر در آثار ارائه شده نمود داشته است؟ به لحاظ کیفی در مجموع آثار خوب و ضعیف را در کنار هم داشتیم و کار ما در بازبینی آثار بسیار فشرده بوده است، اما با توجه به این که قرار بوده نگاه صفر و صدی نداشته باشیم اثر را به هنرمند برمی گردانیم که آن را کامل کند و حتی در چیدمان آثار خودش هم نقش داشته باشد و این فرآیند از ابتدا تا انتها کارگردانی می شود. برپایی دو سالانه ها و بینال های هنری که در طول سال برگزار می شود چقدر در روند برپایی جشنواره فجر موثر است؟ ما ساختار منسجم، منضبط و معطوف به هدفی در جشنواره نداریم. ما وقتی جشنواره منطقه ای و جشنواره جوانان برگزار می کنیم، اینها در یک روند پیوسته معطوف به هدف نیستند و اگر درست تعریف شوند باید جشنواره فجر به عنوان یک شبه المپیاد در کشور مطرح شود که نخبه ها و استعدادها در استان های مختلف شناسایی شوند و در کنار نخبه های دیگر قرار بگیرند و حاصل برآیند تجسمی کشور در جشنواره فجر شکل بگیرد؛ اما این جشنواره ها با این نگاه پیوستگی ندارد بلکه همانند مجمع الجزایری هستند که این بخش ها هیچ ارتباطی با هم ندارند. مردم سالاری/معاون هنری وزارت ارشاد اعلام کرد: شرایط واگذاری برخی اماکن فرهنگی به بخش خصوص معاون هنری وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی شرایط واگذاری برخی اماکن و فضاهای فرهنگی به بخش خصوص را اعلام کرد. به گزارش مهر، علی مرادخانی شنبه شب در حاشیه آئین افتتاح نمایشگاه مجموعه عکس های محمد خوشرو از بارگاه امام علی (ع) در جمع خبرنگاران در اهواز اظهار کرد: نمایشگاه عکس های بارگاه امام علی (ع) نگاهی به مباحث هویت ایرانی دارد. وی افزود: مقرر شد این نمایشگاه در سراسر کشور برپا شود چرا که نوع معماری، کاشی کاری ها و نوع اتفاقاتی که در چند سال گذشته در بارگاه امام علی (ع) رخ داده بیشتر به دست استادکاران ایرانی صورت گرفته است. اخیراً میان انجمن هنرهای تجسمی استان و اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی در واگذاری موزه هنرهای معاصر به یک پیمانکار تعارض هایی پیش آمد که محل بحث بسیاری از هنرمندان شد.
مرادخانی در این خصوص با بیان این که در مباحث مختلف به خصوص در حوزه هنرهای معاصر فعالیت های جدیدی آغازشده است، گفت: در سیاست های عالی دولت به این نتیجه رسیده ایم که اماکن و فضاهایی که در شرایط نامطلوبی قرار داشتند را از طریق بخش خصوصی احیا کنیم همان گونه که این موزه بعد از سال ها به یک مکان مطلوب هنری تبدیل شده است. معاون هنری وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی بابیان اینکه با برپایی این نمایشگاه می توانیم هنر ایرانی را در کشور نیز در معرض دید مردم قرار داده و هنر زیبای معماری ایرانی را به ملت ایران بیش از گذشته بشناسانیم. وی ضمن تأکید بر شناخت هرچه بیشتر هنر و معماری ایرانی یادآور شد: امیدوارم چنین نمایشگاه هایی در سراسر کشور تداوم داشته باشند. معاون هنری وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی افزود: هرساله بسیاری از مردم به عتبات عالیات سفر کرده اما ممکن است دقت لازم را در توجه به این هنرهای ایرانی نداشته باشند که برپایی این نمایشگاه آنها را به صورت کامل با هنر دست ایرانی آشنا می سازد. وی با اشاره به اینکه احتمال برگزاری بخشی از جشنواره تجسمی فجر در خوزستان وجود دارد، گفت: جشنواره های مختلف ما به خصوص جشنواره تجسمی فجر به زودی آغاز خواهد شد و امید است بخشی از این جشنواره در خوزستان برگزار شود. مردم سالاری/ شاهین باباپور در واکنش به شایعه پیوستن رابعه اسکویی به شبکه جم: هیچکس از زندگی شخصی اسکویی باخبر نیست شاهین باباپور کارگردان سینما گفت: هر وقت رابعه اسکویی از مقررات تخطی کرد برای او نسخه بپیچانم، متاسفانه هیچکس از زندگی شخصی وی باخبر نیست، این بازیگر پس از فوت پدر و مادرش برای بردار و خواهرانش نقش مادر را ایفا می کرد.
این کارگردان سینما در گفت وگو با برنا، در رابطه با شایعه مهاجرت رابعه اسکویی بازیگر تلویزیون و سینما به شبکه جم، اظهار داشت: این بازیگر از دوستان نزدیک من به حساب می آید، لذا وی اصلا روحیه چنین عملی را ندارد، بیشتر برای درمان بیماری خود به آن کشور مهاجرت کرد. وی در ادامه اضافه کرد: همچنین در چند سال اخیر این بازیگر در مقام طراح صحنه و مدیر تولید در خارج از کشور فعالیت خود را ادامه داده ، که این مساله امری بدیهی است، خیلی از افراد خارج از کشور به فعالیت های شغلی خود ادامه می دهند. کارگردان «مجرد چهل ساله» ضمن اعلام اینکه مگر کارگردان و صدابردار به سوریه و عمان نفرستاده ایم، تصریح کرد: خیلی از هم صنفی های سینمایی و تلویزیونی خودمان برای کار به خارج از کشور کوچ کردند ولی از مقررات نظام جمهوری اسلامی ایران تخطی نکرده اند. این فیلمساز یادآور شد: هر وقت رابعه اسکویی از مقررات تخطی کرد برای او نسخه بپیچانم، متاسفانه هیچکس از زندگی شخصی وی باخبر نیست، این بازیگر پس از فوت پدر و مادرش برای بردار و خواهرانش نقش مادر را ایفا می کرد. باباپور تشریح کرد: برای نویسنده ای که به این خبر آب و تاب داده، بی نهایت متاسفم، لذا اینگونه مطرح شدن نام اصلا زیبنده یک سناریو نویس نیست، ای کاش مقداری اخلاق را شخص مربوطه مدنظر خود قرار می داد. وی، گفت: بازیگرانی که به شبکه جم کوچ می کنند قراردادی بین دو و نیم الی پنج میلیون منعقد می کنند که اگر هزینه مسکن و خوراک روزانه را از این مبلغ کسر کنیم حدود 700 هزار تومان از این مبلغ برای آنها باقی می ماند. دستیار کارگردان «بچه های ابدی»، خاطرنشان کرد: واقعا باید تاسف خورد که بازیگران و هنرمندان سینما و تلویزیون به خاطر این مبلغ نازل از کشور خارج می شوند، امیدوارم سینما و تلویزیون هم مانند دهه های قبل اوضاع اقتصادی خوبی پیدا کند تا دیگر شاهد چنین مسائلی رخ ندهد. وطن امروز/گفت وگوی «وطن امروز» با محسن اسلام زاده، کارگردان فیلم «تنها میان طالبان» سفری به مرز آتش مرتضی اسماعیل دوست: فیلم «تنها میان طالبان» این روزها در بخش بیداری اسلامی و جهانی ششمین دوره جشنواره فیلم «عمار» حضور دارد. اثری که روایتی است از حضور 15 روزه یک مستندساز ایرانی در میان طالبانی که سیمایی مخوف از زیستن را در ذهن تداعی می کنند اما این مسیر رسیدن به مرز قندهار برای محسن اسلام زاده، سازنده اثر همراه با ماه ها انتظار بود؛ سفری تنش زا که در مستند «تنها میان طالبان» چندان فرصتی برای اشاره به آن نبود و در گفت وگوی انجام شده با فیلمساز جسور مشهدی که بارها با اصابت ترکش و مجروحیت در مسیر مستندسازی مواجه شده است، به آن شرایط رخ داده پرداختم. چه شد که موضوع طالبان برای تان مهم شد تا با همه دشواری ها سراغ ساخت اثری درباره آنها باشید؟ با توجه به اینکه از اهالی خراسان هستم و طالبان در همجواری منطقه ما قرار دارد، تحرکات آنها و مسائلی که دامن زده بودند برایم جای سوالات بسیاری باقی گذاشت و بعد از حادثه ناگواری که در مزارشریف برای دیپلمات های ایرانی پیش آمد، این مساله جدی تر شد تا اینکه 13 سال بعد از آن رخداد دردناک، موسسه روایت فتح پیشنهاد ساخت مستندی درباره شهدای مزارشریف را به من داد و به همراه آقای شاهسون به عنوان تنها بازمانده آن حادثه راهی افغانستان شدیم و در آنجا با نکته های جدید و متفاوتی روبه رو شدم و پرداختن به مساله طالبان برایم جالب و جدی تر شد.
مستندی که به دنبال تولیدش بودید، شکل گرفت و به نمایش درآمد؟ آن مستند با نام «دلباخته» در سال 1390 ساخته شد و متاسفانه در این سال ها از تلویزیون پخش نشده است. به هر حال مساله رخ داده نگاه های سیاسی بسیاری را در بر داشت و محافظه کاری هایی درباره آن شکل گرفت که البته عدم پخش مستند ما بیشتر به دلیل کم کاری تهیه کننده بوده که نتوانسته در هیچ جایی آن مستند را نمایش دهد. آقای برزیده در ساخت فیلم «مزار شریف» هم با معضلات بسیاری روبه رو شدند! بله، آقای برزیده هم پس از سال ها تلاش و انتظار بالاخره توانست فیلم «مزار شریف» را بسازد و اتفاقا نگاهی که ایشان در اثر فوق ارائه کرد به دیدگاه من درباره طالبان و ماجرای رخ داده نزدیک است. چگونه و از چه طریقی به قلمرو بسته طالبان رسیدید؟ بعد از آن سفری که داشتیم به دنبال پیگیری ماجرا و یافتن سرنخی جهت ارتباط با طالبان بودم و از طرق مختلف به دنبال این بودم که با این گروه پیچیده آشنا شوم تا اینکه بعد از یک سال و نیم پیگیری هایی که داشتم به فردی رسیدم که مدعی بود ارتباطاتی با طالبان دارد. همه این موارد را به شخصه دنبال می کردید یا از سوی نهادهای دولتی هم حمایت هایی صورت گرفت؟ اصلا کمکی از طرف نهادهای دولتی نشد و خودم به شخصه از مسیرهای مختلف سراغ سوژه می رفتم تا نزدیک تر شوم و با آشنایی پیش آمده با رابطی که پیدا کرده بودم، امیدوار شدم بتوانم وارد حوزه زندگی طالبان برای فیلمبرداری شوم تا اینکه در اواخر سال 1391 سفری به قندهار داشتم و حتی نزدیک کوه های تورابورا رفتیم اما شرایط ملاقات پیش نیامد. در حاشیه همان سفر مستندی ساختم با نام «سفر به دیار پشتون ها» که بارها از شبکه 4 پخش شد. با توجه به اینکه بخش مهمی از طالبان در قوم پشتون است، این مستند نقش پشتون ها را در تاریخ سیاسی افغانستان از بدو تاسیس تا مرحله ای که طالبان شکل گرفت، منعکس می کرد. در این مستند اشاراتی به طالبان و چگونگی ایجاد و انواع آنها داشتم. این همه انتظار و تحمل مشکلات بسیار برای ساخت فیلم می ارزید؟! بالاخره کارم مستندسازی است و شیوه انتخاب آثارم براساس حضورم در موقعیت های دشوار است. من در سوریه، عراق و لبنان و مناطق مختلف جنگی رفته بودم، در آنجا با شرایطی سخت فیلم های خود را ساختم. اما می توانستید سراغ مستندهای شهری و اجتماعی با تنش هایی کمتر بروید. ببینید، دغدغه ام در همین موضوعاتی است که انتخاب می کنم و دوست دارم درباره مسائل حساس منطقه فیلم بسازم، برای همین همه مشکلات را به جان می خرم و با وجودی که بارها آسیب دیدم باز هم علاقه مند به فعالیت هستم. اولین مستندی که ساختم با عنوان «دژبان شرق» سال 1383 در منطقه ملتهب سیستان وبلوچستان و برای شهدایی بود که مقابل قاچاقچیان موادمخدر ایستاده بودند. بعد از آن در اوج فعالیت های تروریستی عبدالمالک ریگی در سال 1386 برای ساخت مجموعه مستند «مرزبانان» که درباره شهدای شیعه و سنی مرز بود 3-2 سالی در سیستان وبلوچستان بسر بردم که آن مستند از شبکه های یک و افق در این سال ها پخش شده است. چگونه طالبانی که نگاهی متمایز نسبت به دیگران داشتند رضایت دادند دوربین شما به میان آنها برود؟ خدمت تان عرض کنم یکسری فیلم هایی را که ساخته بودم مانند «سفر به دیار پشتون ها»، «اسرار زندان ابوسلیم» که درباره انقلاب لیبی بود و مستند «اهل سنت ایران» را که 400 هزار بازدیدکننده ایرانی در اینترنت داشت برایشان فرستادم. همچنین فیلم کوتاهی بود که آقای رضا برجی سال ها پیش از یکی از سران طالبان به شکل گفت وگو گرفته بود که آن فیلم را هم به عنوان نشانه حسن نیت فرستادم. در دی ماه سال 1392 بود که بالاخره طالبان از طریق همان واسطه اعلام کردند می توانم با آنها ملاقات کنم و موافقت خود را از حضورم در مناطق تحت تصرف خود، بیان کردند. حقیقت مساله این بود که ایرانی بودنم موجب جلب اعتماد آنها شده بود و مهم ترین مساله برای شان این بود که طرف مقابل جاسوس آمریکایی نباشد و اطلاعاتی از آنها به بیرون درز نکند.
سفری که در انتظارش بودید چه زمانی شکل گرفت؟ منتظر تماس و رفتن به افغانستان بودم که همین پروسه هم زمانی 6 ماهه را در بر داشت تا اینکه در نیمه خردادماه سال 1393 به قندهار رفتم و از طریق رابطی سوار بر ماشین آنها شدم تا راهی قلمرو طالبان شوم. در مدتی که با چشمانی بسته در داخل ماشین طالبان در حال رفتن به مقر آنها بودید، واهمه ای در دل نداشتید؟ چه بگویم؟ به هر حال ترس وجود دارد اما من 40 ماه برای رسیدن به چنین موقعیتی برنامه ریزی کرده بودم و نمی خواستم این فرصت را از دست بدهم. من برای هر اتفاقی آماده شده بودم البته نه تنها برای این سفر بلکه خیلی از جاهایی که می روم با احتمالات خطر بسیاری همراه است. وقتی من وارد تکریت عراق یا سوریه می شوم مگر همراه با جنگ و درگیری نیست؟ به هر حال شدت جنایات طالبان در مقاطعی بسیار شدید بود! اتفاقا اینچنین نبود. اصولا مردمان بلوچ و پشتون چنان میهمان نواز هستند که اگر به شما اعتماد کنند آسیبی نمی رسانند و من در مدت حضور 15 روزه ام در جمع آنها با حادثه ای مواجه نشدم و حتی با من برخورد خوبی داشتند. خطر موقعی پیش می آمد که در کمین آمریکایی ها می رفتیم. پس خاطرات بسیاری از آن روزها با خود دارید. ان شاء الله جدا از فیلمی که ساختم، سفرنامه ام از حضور در میان طالبان هم در حدود 300 صفحه چاپ خواهد شد که در مرحله بازنویسی قرار دارد. در مستندسازی برای نگاهی نزدیک به سوژه نیاز به تحقیقات بسیاری است. شما برای رسیدن به زبانی مشترک برای ساخت فیلم از زندگی طالبان به چه مطالعاتی دست زدید؟ در 40 ماهی که روند حضورم در افغانستان طول کشید شروع به تحقیق درباره طالبان کردم و شدت مطالعاتم از دی ماه 93 که رضایت آنها برای ساخت فیلم قطعی شد، افزایش یافت. انواع کتاب هایی را که درباره طالبان نوشته شده بود خواندم. کتاب هایی مانند «طالبان» نوشته احمد رشید، «غوغایی بر بام جهان» نوشته مصطفی حامد که مشاور بن لادن و از اعضای القاعده بود، کتاب «نامه های کابل» نوشته سفیر وقت انگلیس در کابل، «چکر در سرزمین ژنرال ها» نوشته محمدحسین جعفریان که هنوز منتشر نشده بود و ایشان در اختیارم گذاشتند و کتاب های مهمی چون «عرب افغان ها» و «مکتب دیوبند و جنبش جماعت تبلیغ» که باعث شد شناخت کافی درباره طالبان داشته باشم. طراحی سوالات و روند شکل یابی مستند از پیش در ذهن شما تنظیم شده بود یا طی روند اتفاقات، شکل خود را یافت؟ یکسری محورها برای انجام سوالات مدنظرم بود اما من در ساخت مستند «تنها میان طالبان» به دنبال اثری تحلیلی نبودم و خواستم فیلمی بی واسطه بسازم و به دور از هرگونه قضاوت و خارج از هرگونه حمایت یا متهم سازی طالبان به دنبال این بودم دوربین خود را برای ثبت زندگی آنها در کنارشان قرار دهم. سال 1994 طالبان به وجود آمد و من بعد از 20 سال از تاسیس آنها وارد آنجا شده بودم. از طرفی آمریکایی ها 13 سالی بود که در آنجا حضور داشتند و نمی توانستند کاری در مقابل طالبان صورت دهند و سوال اساسی من این بود که طالبان چگونه به حیات سیاسی خود ادامه می دهند؟
در مدت حضورتان دچار معضلات و تنگناهایی در شیوه زیست با طالبان هم شدید؟ بالاخره با توجه به نوع زندگی بیابانی و عدم وجود بهداشت مواردی بود و دچار مشکلاتی شدم. به هر حال معضلاتی وجود داشت اما برایم شناخت از طالبان و ساخت مستند از همه چیز مهم تر بود. در خلال زندگی در میان شان، ثبت دریچه ای واقعی از تفکر طالبانی چقدر در این اثر شکل یافت؟ قطعا تفکرشان برایم مهم بود و به تدریج وارد چنین فضاهایی می شدیم. من از قندهار با ماشین طالبان وارد هلمند شده بودم و در مناطق شمالی و جنوبی آن مستقر شدم که محل فعالیت طالبان به شمار می رفت. در آنجا با افرادی در سطح صف تا اعضایی از شورای فتوا و معاون استاندار هلمند و در انتها با یکی از اعضای شورای رهبری طالبان با نام ملا گل آقا گفت وگو کردم. برای من تفکر طالبان خیلی مهم بود که آیا رابطه ای با گروه تکفیری داشته اند؟ به نظرتان دلیل این همه کشتار از سوی طالبان چه بوده است؟ به نظرم طالبان گروهی تکفیری نبوده و جنگ افغانستان به دلایل قومیتی بوده است. ما باید در هر زمینه ای شناخت کافی به دست آوریم. درباره بسیاری از گروه ها شناخت لازم وجود ندارد و من در این کار به دنبال مستند نگاری از زندگی طالبان به دور از هرگونه پیش داوری بودم. طالبان افغان با طالبان پاکستان متفاوت هستند. در آن دوران القاعده یا همان عرب افغان ها هم در منطقه حضور داشته و جنایاتی را صورت داده بودند. همچنین یکسری خارجی هم در میان طالبان بودند و مساله دیگر اینکه تفکر طالبانی برای شهرهای بزرگ طالبان پذیرفته نبوده و این مساله درگیری هایی را به وجود آورده بود. البته در فیلم هم دیدیم که خودشان درباره برخی رفتارهایی که انجام دادند، پشیمان بودند. از طرفی معاندین با شیعه به دنبال تحریک مسلمانان دیگر برای ضربه زدن به شیعیان بودند و از این رو شاهد بسیاری از اتفاقات در منطقه بودیم. فیلم «تنها میان طالبان» با تصویری از الله مدد شاهسون آغاز می شود اما در پایان به مهم ترین پرسش ابتدایی مبنی بر نقش طالبان در کشتار مزار شریف اشاره ای نمی شود! به دنبال متهم کردن یا تبرئه طالبان در این مستند نبودم و تنها می خواستم با دوربینم، روایتگر زندگی و تصور آنها باشم. اگر چه شاید لازم بود درباره کشتار طالبان هم از آنها سوال می کردم. این فیلم تاکنون بازخوردهای خوبی در میان منتقدان و هنرمندان داشته است. در ادامه به فکر اکران های بین المللی هم خواهید بود؟ منتقدان ایرانی و هنرمندانی که فیلم را دیدند آن را مورد لطف و حمایت قرار دارند و نقدهای بسیاری درباره فیلم صورت گرفت. فیلم «تنها میان طالبان» در جشنواره «سینما حقیقت» رونمایی شد و در ادامه در ششمین دوره جشنواره فیلم «عمار» هم اکران شده و جلسه نقدی برایش برگزار شد. ان شاء الله در ادامه به فکر حضور در جشنواره های بین المللی به کمک تهیه کننده فیلم یعنی موسسه میثاق و شخص آقای سیدسلیم غفوری هم خواهیم بود. وطن امروز/پیام وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی در پی شهادت شیخ نمر «شیخ نمر» آرمانی جز گسترش اسلام ناب محمدی(ص) نداشت به گزارش روابط عمومی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، علی جنتی، وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی در پیامی شهادت عالم بزرگوار جهان اسلام، شیخ نمر باقرالنمر را به همه مسلمانان و آزادگان جهان تسلیت گفت. در متن پیام تسلیت علی جنتی آمده است: «وَلا تَحسَبَنَّ الَّذینَ قُتِلوا فی سَبیلِ اللَّهِ أَمواتًا بَل أَحیاءٌ عِندَ رَبِّهِم یُرزَقونَ شهادت عالم بزرگوار جهان اسلام، شیخ نمر باقرالنمر به دست دولت عربستان، گواه آشکار کژرفتاری های فاجعه بار در سرزمینی است که روزگاری مهبط وحی و کانون نشر دین و آیین پیامبر رحمت حضرت محمدمصطفی(ص) الهی بوده است. شهادت هولناک این مصلح بیدارگر و منادی راه حق که آرمانی جز گسترش اسلام ناب محمدی(ص) و نشر فضایل الهی نداشت، حاکمان عربستان را در برابر افکار عمومی جهان، به پاسخ وا داشته، عقوبتی سهمگین و عبرت آموز برای ایشان در پی خواهد داشت. اینجانب ضمن ابراز تاسف و تألم شدید از شهادت این عالم ربانی، همدردی با همه مسلمانان و آزادگان جهان و اعلام انزجار از این اقدام ضدبشری، برای آن شهید پاکباز علو درجات را از درگاه حق تعالی مسألت می نمایم». وطن امروز/علیرضا قزوه در واکنش به اعدام شیخ نمر: این جنایات در ذهن مردم می ماند
علیرضا قزوه، شاعر و مدیر مرکز آفرینش های ادبی حوزه هنری درباره شهادت شیخ نمر توسط آل سعود گفت: دفتر ادبیات بیداری حوزه هنری مسلما در قبال این جنایت عکس العمل نشان خواهد داد. همان طور که برای بزرگداشت شیخ زکزاکی برنامه ای را برگزار خواهیم کرد. قزوه افزود: امروز اینها که مست قدرت فانی دنیایی هستند چهره های بزرگی را شهید می کنند ولی باید بدانند آن کسانی که متوسل به کشتن این بزرگان می شوند، از بین خواهند رفت. آنها دقیقا نقش معاویه ها، یزیدها و مروان ها را در روزگار ما بازی می کنند و بعد از این سال ها می بینیم نامی از آنها باقی نخواهد ماند. همان طور که از معاویه، یزید و مروان نامی باقی نمانده است و اگر مزاری هم دارند در مخروبه ها است که بیشتر تف و لعنت مردم را به همراه دارد. قزوه ادامه داد: این جنایات در ذهن مردم می ماند و امثال شیخ نمر و شیخ زکزاکی هستند که به عنوان قهرمان در تاریخ خواهند درخشد و نامشان در دنیا به عنوان یک مسلمان واقعی و یک شیعه واقعی و راستین می درخشد. اینها کسانی هستند که آرمان های حضرت سیدالشهدا(ع) و شهدای کربلا را دنبال کردند، کسانی که آرمان های حضرت امام راحل و دیگر بزرگان راه حق را ادامه دادند و مانند آن بزرگواران جاودان خواهند شد.
فرهنگ در رسانه
فرهنگ در رسانه

آدرس کوتاه :
آخرین اخبار
با حضور وزیر علوم، از سرآمدان آموزشی و فرهنگی دانشگاه شیراز تقدیر خواهد شد. بهگزارش روابطعمومی دانشگاه شیراز، آیین گرامیداشت یاد و خاطره استاد شهید مرتضی مطهری و مقام والای معلم همراه با تقدیر از سرآمدان آموزشی و فرهنگی دانشگاه شیراز با حضور وزیر...
در راستای توسعۀ همکاریهای علمی و بینالمللی، دانشگاه شیراز میزبان نشستی با حضور نماینده دانشگاه پچ (University of Pécs) مجارستان بود. بهگزارش روابطعمومی دانشگاه شیراز، این نشست که عصر دوشنبه، ۱۵ ارردیبهشتماه در ساختمان مدیریت دانشگاه شیراز ترتیب...
با راهاندازی گروههای آوایی و تولید بیشاز 15 اثر فاخر در دانشگاه شیراز طی یکسال گذشته، تحولی در عرصۀ هنرهای آوایی دانشگاه ایجاد شد. معاونت فرهنگی و اجتماعی دانشگاه شیراز با هدف حمایت از استعدادهای هنری دانشجویان، تأمین محتوای فاخر برای اجرا در...
به گزارش روابط عمومی دانشگاه شیراز، مراسم بزرگداشت حکیم اسماعیل جرجانی و روز ملی آزمایشگاه با حضور معاون پژوهش و فناوری دانشگاه، مسئولان و کارشناسان آزمایشگاههای دانشگاه شیراز، عصر یکشنبه، 14 اردیبهشتماه در تالار حکمت دانشگاه شیراز برگزار شد....
دانشگاه شیراز، میزبان اجلاس معاونان اداری، مالی و مدیریت منابع دانشگاهها، مؤسسات آموزش عالی، پژوهشی و فناوری سراسر کشور در روزهای 17 و 18 اردیبهشتماه 1404 خواهد بود. معاون اداری، مالی، برنامهریزی و توسعه دانشگاه شیراز با اعلام این خبر توضیح داد:...
بهگزارش روابطعمومی دانشگاه شیراز، تعدادی از دانشجویان و استادان دانشگاه ملی معدن سنتپترزبورگ روسیه برای شرکت در مدرسه تابستانه دانشگاه شیراز به ایران آمدند. مدیر مرکز همکاریهای علمی بینالمللی دانشگاه شیراز در اینباره توضیح داد: در پی انعقاد...
ششمین همایش ملی انجمن سنجش از دور زمینشناختی ایران در روزهای ۱۷ و ۱۸ اردیبهشتماه، بهمیزبانی دانشگاه شیراز برگزار خواهد شد. دکتر ایمان ایوبی، دبیر اجرایی همایش ملی انجمن سنجش از دور زمینشناختی ایران ضمن اعلام این خبر توضیح داد: از اواخر سال ۱۳۹۲،...
جشن روز دختر با حضور پرشور دانشجویان دانشگاه شیراز برگزار شد. بهگزارش روابطعمومی دانشگاه شیراز، بهمناسبت میلاد باسعادت حضرت فاطمه معصومه (س) و گرامیداشت روز دختر، جشن بزرگی، با حضور بیشاز 500 نفر از دانشجویان دختر خوابگاهی و غیرخوابگاهی دانشگاه...
بهگزارش روابطعمومی دانشگاه شیراز، انجمن علمی نجوم دانشگاه شیراز با همکاری رصدخانه ابوریحان بیرونی، ویژهبرنامۀ روز جهانی نجوم را با حضور جمعی از دانشگاهیان و علاقهمندان برگزار کرد. این رویداد که با استقبال بیش از ۴۰۰ نفر از عموم مردم مواجه شد، در...
«دانشگاه در شیراز، یعنی دارالعلمی در دارالعلم؛ پایگاهی در قلب یک پایگاه» مقام معظم رهبری (ره)، ۱۴ اردیبهشت ۱۳۸۷ ۱۴ اردیبهشتماه «روز دانشگاه شیراز» گرامی باد. از سال ۱۳۸۷، در تقویم دانشگاه بزرگ شیراز، ۱۴ اردیبهشتماه، روزی بهیادماندنی و...
دو نفر از روانشناسان مرکز مشاوره و سبک زندگی دانشگاه شیراز، بهعنوان «برگزیدگان روز ملی روانشناس و مشاور» معرفی و تقدیر شدند. بهگزارش روابطعمومی دانشگاه شیراز، در آیین نکوداشت روز ملی روانشناس و مشاور که با حضور معاون وزیر علوم و رئیس سازمان...
جلسه معارفه و تقدیر از دانشجویان بینالملل دانشگاه شیراز برگزار شد. بهگزارش روابطعمومی دانشگاه شیراز، در مراسمی صمیمی و چندزبانه، دانشگاه شیراز از دانشجویان بینالمللی خود استقبال و از فعالیتهای علمی و فرهنگی آنان قدردانی کرد. در این مراسم که روز...