استاد دانشگاه شیراز در نشست انجمن ادبیات فارسی استرالیای جنوبی، دربارهی مولوی و اشعار او سخنرانی کرد.
بهگزارش روابطعمومی دانشگاه شیراز، دکتر کاووس حسنلی، استاد زبان و ادبیات فارسی دانشگاه شیراز در نشستی که بهدعوت انجمن ادبیات فارسی استرالیای جنوبی در آدلاید شکل گرفت، در جمع بسیاری از ادبدوستان ایرانی و غیرایرانی، سخنرانی خود را در پیوند با مولوی با عنوان «آینهی صبوح را ترجمهی شبانه کن» که برگرفته از یکی از مصراعهای شعر مولاناست، ارائه داد.
وی در ابتدا به نقش ماندگار مولانا در ادبیات ایران و جهان اشاره کرد و با معرفی کوتاه آثار مولانا، او را یکی برجستهترین شخصیتهای ادبی دانست که آثارش همچنان در سطح جهانی خوانندگان فراوان دارد.
دکتر حسنلی در بخش بعدی سخنرانیاش به دیدار شمس و مولانا اشاره کرد و آن را یکی از رویدادهای مهم فرهنگی مطرح کرد که تنها به دیدار دوجانبهی آنها محدود نماند؛ بلکه آثار فراگیر آن، در سراسر ادبیات فارسی جریان یافت و اثرگذار شد.
او گفت: مولانا بعد از آنهمه دانشاندوزی و معرفتآموزی آمادهی یک تغییر بنیادی بود و شمس دنبال چنین شکاری میگشت. این تغییر بنیادی و همهجانبه، کار هرکس نیست. باید توانسته باشد از بند همهی مصلحتاندیشیها و محافظهکاریها و خودخواهیها رها شده باشد. باید همتی بلند و جانی دلیر داشته باشد و مولانا به این دلیری جان رسیده بود: «دیدهی سیر است مرا، جان دلیر است مرا / زهرهی شر است مرا، زهرهی تابنده شدم». پساز آن رویداد عظیم که همچون زلزلهای مهیب همهی ارکان وجود او را تکان دارد و به لرزه درآورد، مولانا وارد دنیای متفاوتی شد که با دنیای پیش از آن بسیار متفاوت بود. جان آتشگرفتهی او که در خانهی تنش شعلهور شده بود از هر روزنی که پیدا میکرد، سر برمیآورد و شعله میکشید. غزلیات شمس در هیچحالتی از سکون سروده نشدهاند. این واژههای داغ سوزان، نشان از کورهی آتش دارند. او خود بارها به این بیخویشتنی اشاره کرده است: «تو مپندار که من شعر به خود میگویم / تا که هشیارم و بیدار یکی دم نزنم» یا «خون چو میجوشد منش از شعر رنگی میزنم» یعنی آنچه تو میبینی یا میخوانی شعر نیست که من گفته باشم، خونیست که در من جوشیده، آتشیست که در من شعله کشیده، به همین دلیل است که غزلیات شمس پر از هنجارشکنیهای هنریست.
استاد ادبیات فارسی دانشگاه شیراز در نیمهی دوم سخنرانی خود با مقایسهی دو غزل از غزلیات مولانا که در آن مواجهه با مرگ به صورتی متفاوت بیان شده، بر قدرت کلام مولانا تأکید کرد و گفت: با آنکه این سخنان در حالتی از بیخودی سروده شدهاند، انسجامی شایسته دارند و از نظر فرم اجزای گوناگون آن همدیگر را پشتیبانی میکنند.
او در پایان سخنرانی خود متون ارزشمند ادبی (مانند آثار فردوسی، نظامی، مولوی، سعدی حافظ و دیگران) را همچون معادنی گرانبها و گنجینههایی جاودان دانست و تأکید کرد: راه رسیدن به این معادن و منابع زبان فارسی است.
دکتر حسنلی به مخاطبان خود گفت: ما هرگز نباید فرزندانمان را از راهیابی به این کاخهای سربهفلک کشیده و این قصرهای هوشربا محروم کنیم. فرزندان ما نیاز دارند در آینده به ارتباط مستقیم با این متون نیاز خواهد داشت. شایسته نیست ما به بهانههای گوناگون این سعادتبخشی را از فرزندانمان دریغ کنیم.
او با بیان چند نمونهی ترجمهناپذیر از اشعار مولوی تأکید کرد: بسیاری از زیباییها و جذابیتهای این متون ادبی نمیتوانند از فیلتر ترجمه عبور کنند. بنابراین بهتر است ما پیوندمان را با زبان فارسی روزبهروز استوارتر و گستردهتر کنیم.
گفتنی است، در سالهای گذشته نیز دکتر حسنلی برای گسترش زبان و ادبیات فارسی و فرهنگ ایرانی، در کشورهای مختلف سخنرانیهای متعددی داشته است.